تحـمل غـم تـو بـرای مـن مـحال است
مگر خدا صبری دهد
شبی به این غریبی غمی که بی مجال است
مگر خدا صبری دهد
برگردان اول :
به کاروان خسته ات رباب دلشکسته ات
مگر خدا صبری دهد
برگردان دوم :
غم شکسته بال و پرم
مانده داغت بر جگرم حسینم ....
برگردان سوم :
شهید شهیدان حسین من است
غریب غریبان حسین من است
حسینم حسینم حسینم
گل تازه پرپر کجایی حسین؟
تن مانده بی سر کجایی حسین؟
حسینم حسینم حسینم
آسمانِ غم منم خورشید غرق خون تویی
سر کنم آخر چگونه با عـزای چون تویی
غم تو می کشد مرا مگر خدا صبری دهد
می شود کابوس من تیر و کمان حرمله
زندگی زندان جانم در زمان حرمله
نمی شوم ز غم رها مگر خدا صبری دهد
خیره چشم زینب و من مانده سوی علقمه
گریه ی ما هم گرفته رنگ و بوی علقمه
به این دو قلب مبتلا مگر خدا صبری دهد
روز و شب را می کند گم اشک بی قانون من
با که گویم از غمت ای داغ روز افزونِ من
در این بلا و این عزا مگر خدا صبری دهد
از غروب امشب ای ماه به خون بنشسته ام
تا قیامت با من این آه فرو ننشسته ام
به بال و پر شکسته ها مگر خدا صبری دهد
یوسف این قصه هم آخِر نمی ماند به چاه
می زند بیرون غمت از گودی این قتلگاه
به امشب و ستاره ها مگر خدا صبری دهد
داغ اکبر دارم و گهواره دار اصغرم
مادر کوچک ترین رزمنده ی این لشکرم
دهم کجا غم تو جا مگر خدا صبری دهد
یا رسول الله صفای خانه ات را کشته اند
صاحب زلف رها بر شانه ات را کشته اند
عزا عزای مصطفی مگر خدا صبری دهد
کشته اند آنکس که از « تَحتَ الکسا» یت مانده بود
آخرین بویی که از زیر عبایت مانده بود
شده سر از تنش جدا مگر خدا صبری دهد
ناکثین کوفه حتی کودکم را کشته اند
ای فدای یک رگ از تو هرچه از ما کشته اند
سرت شده چه پر صدا مگر خدا صبری دهد
افتخار من همین بس که عروس حیدرم
نور چشم دختر پیغمبرم شد شوهرم
خدا خدا ، فقط خدا مگر خدا صبری دهد
من شریک و شاهد این رستخیر زینبم
دور غم هایش بگردم من کنیز زینبم
به این امیر غصه ها مگر خدا صبری دهد
داغ سنگینی که پیغمبر برایش گریه کرد
کربلایی را که بر نادیده هایش گریه کرد
شده نصیب قلب ما مگر خدا صبری دهد
وزن دوم:
در پناه محکم تو بودم ای کوه بلندم
عمر کوتاهم ندارد جـای اندوه بلندم
حسینم جسینم حسینم
هم به دل پیچیده مانده نغمه های « یا حسینم»
هم خدا دارد هوای هر نـوای « یا حسینم»
حسینم جسینم حسینم
ای سبک بالی که گشتی داغ سنگین دل من
قاتل تو بوده قبل از کشتن تو قاتل من
حسینم جسینم حسینم
در غم این کُشته غرقم کشتی بی ناخدایم
سایه ات رفت از سر من ای غریب سرجدایم
حسینم جسینم حسینم
ای دلیل هر ثوابم می دهد داغت عذابم
دین و دنیای منی تو شافع یوم الحسابم
حسینم جسینم حسینم
بوده یـک دنیا غـریبی در وداع آخــریـنت
کرده سنگین تر غمت را سنگ خورده بر جبینت
حسینم حسینم حسینم
اشاره :
رباب همسر باوفای امام حسین(ع) است که سخت مورد علاقه واحترام آن حضرت بود.در باره ی این بانوی با وفا وداغدیده ی کربلا- که کمتر به مرثیه او اشاره می شود- محدث قمی درنفس المهموم نقل کرده است که هنگام وداع با پیکرمطهروغرق به خون حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) ابیاتی رادردمندانه سرود که در بخشی از آن آمده : یا حسین ! تو برای من مانند کوه بلند و راسخی بودی که در سایه ات پناه داشتم .در بیتی دیگر می گوید :
والله ِ لا اَبتَغی صَهراً بِصَهرِکُم حتی اُغیَّبَ بَینَ الرَّملِ والطّین
به خدا پس از تو شوهری بر نمی گزینم تا پیکرم زیر خاک و شنها پنهان شود .
نوحه زیر زبان حالی است با الهام از این ابیات سوزناک :
ای لبت محراب دعا پنجمین لبخند خدا
بدون تو کجا روم
قسمت تو ساحل نور قسمت من موج بلا
بدون تو کجا روم
برگردان(1)عمر زینب ، جان رباب ای دوچشم رفته بخواب
بدون تو کجا روم
برگردان(2) بوده ام ای کوه بلند در پناه تو بی گزند
بدون تو کجا روم
خفته اینجا خفته در آغوش صحرا اصغرم
خاک تشنه خورده آب از اشک چشم دخترم
مانده اینجا برگ و برم کجا روم ،کجا روم ، کجا روم
پای من مجبور رفتن ، اشک من بی اختیار
مانده از تو در تن من نیمه جانی یادگار
روشنای چشم ترم کجا روم ، کجا روم ، کجا روم
از سر دوش نبی شد خاک غربت بسترت
مانده اینجا پیکر تو ، می رود بر نی سرت
غم شکسته بال و پرم کجا روم ، کجا روم ، کجا روم
ای رها گشته که قلب یک جهان زندانی ات
جان من قابل نبوده تا شود قربانی ات
ای زده آتش جگرم کجا روم ، کجا روم ، کجا روم
دشمنانت بی شمار و خیمه هایت بی امان
با گلویی پاره پاره بر لب رود روان
تشنه خوابیده پسرم کجا روم ، کجا روم ، کجا روم
در فراقت هرچه کردم دیو غم آدم نشد
من دو در یا گریه کردم آتش دل کم نشد
کرده داغت خم کمرم کجا روم ، کجا روم ، کجا روم
رفتی و من ماندم و بار غم تنهایی ام
در هیاهوی بیابان گم شده لالایی ام
مانده اینجا همسفرم کجا روم ، کجا روم ، کجا روم
بوده ام ای سربریده ، من به نامت سربلند
بی من ای دلبند زهرا دیده بر دنیا مبند
بسته غم راه گذرم کجا روم ، کجا روم ، کجا روم
می شود با هر غروبی خاطرات من مرور
می کنم از هر غم تو من به جان کندن عبور
ای همیشه در نظرم کجا روم ، کجا روم ، کجا روم
من نخواهم سایه ی «شویی» پس از تو برسرم
تا شود پنهان به زیر خاک تیره پیکرم
بی تو ای یکتا گُهَرم کجا روم ، کجا روم ، کجا روم