باز هم در وسعت چشمان تو گم شد غمم
تازه پیدا کردمت ای ماه از رفتن مگو
رحم کن بر قلب تنگ آسمان، با باد هم
از گلوی تشنه و از تیغ اهریمن مگو
این که می افتد تنت چون برگ قرآن بر زمین
این که می گیرد سرت را خاک بر دامن مگو
یک اشارت از نگاه تشنه ات ما را بس است
آفتاب دل! غروبت را به من روشن مگو
باسلامت تازه شد در باغ من برگ امید
ای امید تازه ام از کهنه پیراهن مگو
دادی به دست من هم مشک و هم علم ممنونتم حسین(2)
خواندی مرا امیر آب آور حرم ممنونتم حسین(2)
برگردان مخالف: نگار و حبیبم دوا و طبیبم امام غریبم حسین
داده ای جا در دل تنگم غمت را
می گذاری روی دوشم پرچمت را
آتش جوش و خروشم
می گذاری سر به دوشم ممنونتم حسین(2)
سهمی از بغضم نشاندی در صدایت
کردی ام مولا شریک غصه ها یت
شمع جمع عاشقانت
ساقی لب تشنگانت ممنونتم حسین(2)
این عطش رگهای قلبم را وضو داد
این علم بر قامت من آبرو داد
خواندی ام میر سپاهت
شانه ام شد تکیه گاهت ممنونتم حسین(2)
از وفا و عشق و ایثار و شهامت
گستراندی سفره ی مجد و کرامت
داده ای اینجا پناهم
بر سر این سفره راهم ممنونتم حسین(2)
گشته ای راضی که پیش از تو بمیرم
در شهادت یکقدم پیشی بگیرم
تا نبینم داغ رویت
بر زمین خون گلویت ممنونتم حسین(2)
مست پایان بودم از آغاز این راه
سر در این وادی نیاوردم به همراه
نام تو آغاز من شد
بال من پرواز من شد ممنونتم حسین(2)
در نگاهت مژده های ارغوانی است
چشم تو پر از زیان بی زبانی است
می دهد اشکت نویدم
پیش زهرا روسفیدم ممنونتم حسین(2)
اکبرت بر بال خون از کربلا رفت
ردّ خونش را گرفتم تا خدا رفت
سرخوشم از عشق حیدر
بوده ام همرزم اکبر ممنونتم حسین(2)
رخصتم دادی بسوزم پر بریزم
پای سرو قامت تو سر بریزم
تن گذارم ،جان بگیرم
هستی دیگر بگیرم ممنونتم حسین(2)
می کشم بار غم تنهایی ات را
ناز مشک و منت سقایی ات را
تا در این صحرای تشنه
تر کنم لبهای تشنه ممنونتم حسین(2)
بنگر عباس تو سرتا پا علی شد
نبض این رگهای تشنه یا علی شد
می روم چون موج و توفان
یا علی گویان به میدان ممنونتم حسین(2)
کرده باور این زمین سرسختی من
اندک اندک آسمان خوشبختی من
با تو راهی تا خدا نیست
تشنگی رنج و بلا نیست ممنونتم حسین(2)
می شود جانم فدای دین و سنت
می شود خونم بهای مرگ بدعت
من به هر گام تو بندم
در دو عالم سربلندم ممنونتم حسین(2)
می شود شور و شعف سر تا به پایم
می کنی وقتی « برادر جان» صدایم
جانی از عشقت لبا لب
شد بلا گردان زینب ممنونتم حسین(2)
با نگاهت رفتم از هوش تکلم
مانده تنها بر لب من یک تبسم
ای می و ای مستی من
ای تمام هستی من ممنونتم حسین(2)
پادشاهی می کنم در قلب میدان
شد حسود بخت من تخت سلیمان
دست من خیبر گشا شد
ذوالفقار کربلا شد ممنونتم حسین(2)
دادن جانی که در زندان تن بود
ای برادر کمترین تکلیف من بود
جان زهرا یا امیری
بر کمر دستت نگیری ممنونتم حسین(2)
آنانی که نامشان ورد لب فرشتگان است ....
ای فاتح خوبیها گمنام تویی یامن؟
شوریده دل شیدا گمنام تویی یامن؟
برگشتی ازآغوش خاموش بیابانها
کردی به دل ما جا گمنام تویی یا من؟
یک کوه صلابت بود ، تابوت تو بردوشم
هم وزن شقایقها گمنام تویی یا من؟
درعاشقی و مستی صد گونه خطر کردی
دریا دل بی پروا گمنام تویی یامن؟
من درقفس خویشم ، درفکر پس و پیشم
تو فارغی ازاینها گمنام تویی یامن؟
من همنفس درد و اندیشه بیمارم
تو هم سخن زهرا گمنام تویی یامن؟
از آبروی نامت برمحو گناهانم
شد روزنه ای پیدا گمنام تویی یامن ؟
من گم شده در خاکم ، تو شهره در افلاکی
انصاف بده حالا گمنام تویی یا من؟
التماس دعا حسین بادروج