بسم الله الرّحمن الرّحیم
حقیقتاً فوز و رستگاریِ انسانِ کامل، زمانی است که خویش را کشته ی راهِ عشق می بیند،
لحظه ی رهایی ازدنیای فانی و عروج به ملکوت با فرقِ شکافته و محاسنی به خون خضاب گشته، هنگامه ی فلاح و کامیابی صالحان است.
و این معنای ژرف، در کلامِ کوتاهِ امیرمؤمنان علی(ع) نهفته است که به هنگامِ شهادت فرمود: فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَه (( قسم به خدای کعبه رستگار شدم ))
و قطعاً عاشورای 61 برای فرزندِ امیرالمؤمنین، شهیدبن شهید، حسین بن علی(ع)،
همین لطافت و زیبایی را به همراه داشته، و اینک به یادِ لحظه ی وصالِ اربابمان حسین
با خدای تبارک و تعالی و به زبانحال می خوانیم که:
« قسم به فرقِ شکسته ات بابا شد حسینت رستگار »
به اشک درخون نشسته ات بابا شد حسینت رستگار
برگردان (اول )فزت و رب الاصغر فزت ورب الاکبر فزت ورب العباس
برگردان(دوم)زمزمه ی روی لبم یاعلی ویا مولا فزت ورب الشهدا فزت ورب الزهرا
برگردان (سوم)به دل شکسته سوگند
به غریب کوفه سوگند
به خدای کعبه سوگند شد حسینت رستگار
ای دلت دریای بی طوفان علی
نام تو آغاز بی پایان علی
آیه های محکم قرآن علی
شد حسینت رستگار
همچو رویت لاله گون شد پیکرم
ازصدا هرگز نیفتد حنجرم
می زنم فردا به نیزه منبرم
شد حسینت رستگار
این گلو چشم انتظار خنجراست
این شهادت وعده ی پیغمبر است
رویت از آب گوارا خوش تر است
شد حسینت رستگار
جلوه کن در قلب طوفان ، نوح من
می دهد بویت نوازش ، روح من
می برد غم از دل مجروح من
شد حسینت رستگار
بغض سرتا پا تکلّم یا علی
قلب خالی از تلاطم یا علی
ای شهید جهل مردم یا علی
شد حسینت رستگار
می رود کم کم بمیرد انتظار
سرگذارد روی دوش من بهار
با دلی آرام و گامی استوار
شد حسینت رستگار
ای که بر تو راز نا بگشوده نیست
پیش رویت راه نا پیموده نیست
عاشقت را سر به تن آلوده نیست
شد حسینت رستگار
یا علی کوچه ندارد کربلا
تا بگیرد سر به دیوارش مرا
لست اصبر عن فراق المرتضی
شد حسینت رستگار
از ازل سرگرم تن ، این سر نبود
روح من آغشته ی پیکر نبود
خونم از خون تو رنگین تر نبود
شد حسینت رستگار
یا علی موسای تو در کربلا
می شکافد نیل شب را بی عصا
ای پس از سوء القضاحسن القضا
شد حسینت رستگار
برگلویم خنجری خوش کرده جا
می کند آماده ، معراج مرا
اصلی الثّابت وفرعی فی السّما
شد حسینت رستگار
می رسد صبح شب یلدای من
ازسر نی لیله الاسرای من
عشق من ، مولای من ، بابای من
شد حسینت رستگار
من که دیدم داغ بیرون از شمار
من که مردم ، تشنه هفتاد ودوبار
ساحلی آسوده وصفم کرده یار
شد حسینت رستگار
یا علی من شعله ی آه توام
حاصل اشک سحرگاه توام
گریه های مانده در چاه توام
شد حسینت رستگار
یا علی زخم سرت بی مرهم است
کربلا یک کوفه ابن ملجم است
ای که دیدارت زوال هر غم است
شد حسینت رستگار
ای ملائک باده گردانت علی
سر بگردان سوی مستانت علی
کربلا پایان هجرانت علی
شد حسینت رستگار
متن پیش از نوحه از برادر سعید رمی می باشد .