حضرت ابا عبدالله(ع) و مرثیه ی طلب کردن آب
مسئله ی تشنگی حضرت سید الشهداء(ع) ، چیزی نیست که بتوان در آن تردید کرد . و می توان گفت از نظر متون تاریخی و روایی ،تشنگی آنحضرت در لحظه ی شهادت یک حقیقت اجماعی و اتفاقی است . اما این که آنحضرت در اثناء جنگ یا در واپسین لحظات ، از دشمن طلب آب کرده باشد – خصوصاً به نحوی که در بعضی از مراثی مشهور است- نه پشتوانه ی قابل اعتماد تاریخی دارد و نه با مرام و منش امام معصوم سازگار است . برای بهتر روشن شدن مطلب به سیر تاریخی « طلب آب » می پردازیم.
طلب آب در اثناء جنگ
در متون کهن تاریخی ، مسئله ی طلب آب از سوی امام حسین(ع)- در اثناء جنگ- در دو موضع آمده است که هیچکدام از آنها ربط و حتی اشاره ای به درخواست آب از دشمن ندارد :
الف) بر اساس گزارش دینوری –که شبیه آن را قبل از او ابن سعد آورده است- چون امام تشنه شد قدح آبی خواست و چون آن را به دهان خود نزدیک ساخت ، «حصین بن نمیر» تیری بر آن حضرت زد که به دهانش خورد و مانع از آشامیدن شد و امام قدح را رها کرد. « و عطش الحسین ، فدعا بقدح من ماء ، فلما وضعه فی فیه ، رماه الحصین بن نمیر بسهم، فدخل فمه ، و حال بینه و بین الماء ، فوضع القدح من یدیه ...» [1]
اگرچه این روایت دینوری بسیار نادر است و بلازری(م297) قبل از اودر انساب الاشراف و اکثر مورخان از جمله طبری این واقعه را به گونه ی دیگری نوشته اند -که به آن اشاره خواهیم کرد- اما باز در این روایت نشانی از درخواست آب از دشمن توسط امام وجود ندارد . طبری این روایت را با ذکر سند چنین می نویسد :
« قال هشام : حدثنی عمربن شمر، عن جابر جعفی ، قال : عطش الحسین حتی اشتد علیه العطش ، فدنا لیشرب من الماء ، فرماه حصین بن تمیم بسهم ، فوقع فی فمه ، فجعل یتلقی الدم من فمه ، و یَرمی به الی السماء ، ثم حمد الله و أ ثنی علیه ، ثم جمع یدیه ، فقال : اللهم احصهم عدداً ، واقتلهم بدداً و لا تذر علی الارض منهم عداداً »[2]
بر اساس این روایات و گزارش های مشابهی که دیگران آورده اند ، وقتی عطش امام شدت می گیرد ، برای نوشیدن آب نزدیک می آید ( قرائن نشان می دهد نزدیک شریعه می شود) و حصین تیری سوی او پرتاب می کند که به دهانش می خورد ، امام خون از دهانش می گیرد و به آسمان می افکند و آنگاه حمد و ثنای خداوند می کند می فرماید : خدایا شمارشان را کم کن و به پراکندگی جانشان را بگیر و یکی شان را در زمین باقی مگذار .
ب) اما موضع دوم که در آن سخن از «طلب آب» به میان آمده ، زمانی است که امام(ع) به دنبال آب است ( نه اینکه درخواست آب کند) و دشمن میان حضرتش و فرات حائل و فاصله می اندازد و مانع رسیدن امام به فرات می شود . طبری به نقل از «اصبغ بن نباته» که زمان وفات او تا حادثه ی عاشورا حد اکثر چهل سال است می نویسد :
« قال هشام ، عن ابیه محمد بن سائب ، عن القاسم بن الاصبغ بن نباته، قال : حدثنی من شهد الحسین فی عسکره : ان حسیناً حین غلب عسکره رَکِب المسناه یرید الفرات ، قال : فقال رجل من بنی ابان بن دارم : ویلکم ! حولوا بینه و بین الماء لا تتام الیه شیعته ، قال : و ضرب فرسه ، و اتبعه الناس حتی حالوا بینه و بین الفرات فقال الحسین : اللهم اضمه، قال : و ینتزع الابانی بسهم ، فاثبَتَه فی حَنک الحسین ، قال : فانتزع الحسین السهم ، ثم بسط کفیه ، فامتلأت دماً ، ثم قال الحسین : اللهم انی اشکو الیک مایفعل بابن بنتِ نبیک . » [3]
در گزارش دیگران مانند « ابن اعثم ( م314)و خوارزمی( م568) » به حمله و دفاع امام(ع) در حالی که به دنبال آب بوده تصریح شده است . « فحمل علیه القوم بالحرب ، فلم یزل یحمل علیهم و یحملون علیه و هو فی ذلک یطلب الماء لیشرب منه شربه ، فکلما حمل بنفسه علی الفرات حملوا علیه حتی احالوه من الماء .... »[4]
در این گزارش بخوبی معلوم است که امام (ع) ضمن دفع حمله ی دشمن ،در عین حال به طرف فرات می رفت ولی آنها بین او و فرات حائل شدند . در اینجا « و هو یطلب الماء » یک جمله ی حالیه است که نشان می دهد حضرت در طلب و به دنبال آب بوده نه اینکه از دشمن «مسئلت » آب کند . منتهی بعضی ها این « و هو یطلب » را «درخواست »و «خواهش» ترجمه کرده اند. مثلاً در ترجمه این عبارت از لهوف که « فقصدوه بالحرب ، فجعل یحمل علیهم ، و یحملون علیه ، و هو فی ذلک یطلب شربه من ماء فلا یجدی....»آورده اند :
« پس همگی آهنگ جنگ با آن حضرت کردند ، حضرت بر آنان و آنان بر حضرت حمله کردند و در عین حال ، حسین از آنان جرعه ی آبی خواست ولی سودی نداشت »[5] همانطور که ملاحظه می کنید «یطلب» به
« درخواست» ترجمه و عبارت « از آنها» به متن اضافه شده است . همچنین « فلا یجد» که مناسب با « یطلب» به معنی « نیافت » یا « به« دست نیاورد» می باشد به « سودی نداشت » ترجمه شده است .
در ضمن بسیار دور از ذهن و غیر قابل باور است که بپذیریم امام در حال حمله به دشمن و رفتن به طرف فرات از آنها درخواست کرده باشد « به من آب بدهید » یعنی این درخواست با جنگ و حمله و رفتن به طرف فرات سازگار نیست .
در بعضی از متون تاریخی مانند آنچه در « المناقب» ذکر شده، تلاش حضرت عباس (ع) برای فراهم کردن آب نیز، با عبارت « یطلب الماء » آمده ، و این می تواند بهترین قرینه باشد که عبارت یاد شده ، در جریان حمله و دفاع امام حسین (ع) نیز به معنی تلاش برای رسیدن به آب است نه درخواست آب . ابن شهر آشوب می نویسد :
« و کان عباس السقاء ، قمر بنی هاشم ، صاحب لواء الحسین ، و هو اکبر الإخوان ، مضی یطلب الماء ، فحملوا علیه ، و حمل هو علیهم ، و جعل یقول ... »[6] بنابر این همانطور که در این گزارش سبک و سیاق جمله نشان می دهد که ، عبارت « یطلب الماء» ، هرگز نمی تواند به معنی « درخواست »باشد و کسی نیز این ادعا را نکرده ، در جریان حمله و دفاع حضرت سید الشهداء نیز قضیه از همین قرار است .
طلب آب در هنگام شهادت
تا قبل از خوارزمی ( م568)تقریباً اکثر مورخان و سیره نویسان نحوه ی شهادت امام حسین(ع) را با اندک تفاوتی – خصوصاً در نام قاتل امام(ع)- به یک صورت بیان کرده اند . در گزارش هایی که تا قرن ششم در باره ی چگونگی به شهادت رسیدن حضرت سید الشهداء (ع) آمده ، نه تنها سخنی از « طلب آب» در واپسین لحظات عمر امام(ع) در میان نیست ، بلکه هیچ گفتگویی را نیز ، میان شمر و امام (ع) در لحظه ی شهادت آنحضرت بیان نکرده اند . اما اندک اندک از خوارزمی به بعد تغییرات عمده و گزارش های متفاتی در متون متأخر به چشم می خورد .
خوارزمی که غالب روایت خود را مستند نوشته ، ابتدا همان گزارش معروف را، همصدا با اکثر مورخان بیان می کند ، آنگاه این روایت را به صورت مرسل و با عبارت « روی» اضافه می کند و می نویسد : «انه جاء الیه شمر بن ذی الجوشن ، و سنان بن انس – والحسین بآخر رمق یلوک بلسانه من العطش – ففرسه شمر برجله ، و قال : یا بن ابی تراب ، الست تزعم ان َّ اباک علی حوض النبی یسقی من احبه؟ فاصبر حتی تأ خذ الماء من یده ...»[7]
همین گزارش را چند قرن بعد (قرن دهم )« محمدبن ابی طالب » در مقتل خودنقل کرده و عبارت « فطلب الماء » را بعد از « ... یلوک لسانه من العطش..» به آن اضافه کرده است[8] و بعد ها مجلسی در« بحار»، بحرانی در «عوالم»، بهبهانی در «الدمعه الساکبه »و دربندی در« اسرار» عین این روایت را از او نقل کرده اند .
صرف نظر از واحد بودن خبر خوارزمی ، بیان او -تا آنجا که نقل شد – توصیف تشنگی امام حسین(ع) در لحظه ی شهادت است و حتی اشاره ای به «طلب آب» از سوی امام (ع) در آن دیده نمی شود . بنابراین تقابلی با گزارش های قبل از او ندارد زیرا همانطور که قبلاً بیان شد تشنگی آن حضرت و استمرار آن تا واپسین لحضات عمر مورد قبول همه مورخان است . دقت و مقایسه ی روایت خوارزمی با آنچه در قرن دهم در تسلیه المجالس آمده ، این حدس را که مسئله ی «طلب آب» از سوی امام حسین (ع) در لحظه ی شهادت ، به تدریج، آنهم توسط روضه خوانان بر سر زبان ها افتاده ، به شدت تقویت می کند . شاید بتوان گفت آنچه ابتداءابن نما در «مثیر الاحزان» و سپس ابن طاوس در «لهوف » آورده نیز، تحت تأثیر روایت مرسل خوارزمی است که در زمان این دو بزرگوار که هم عصر بوده اند ، بر سر زبان ها بوده است . ابن نما ی حلی (م645) برای اولین بار بدون اینکه سندی برای گفته خود ارائه کند ، از قول هلال بن نافع می نویسد : «قال هلال بن نافع : انی لواقف فی عسکر عمر بن سعد ، اذا صرح صارخ : ابشر ایها الامیر ، قد قتل الحسین . فبرزت بین الصفین ، و انه لیجود بنفسه ، فوالله ما رأیت احسن منه ، و لقد شغلنی نور وجهه و جمال هیبته عن الفکره فی قتله . و طلب منهم ماء ، فقال له رجل : والله لا تذوقه حتی ترد الحامیه ، فتشرب من حمیمها ، فقال : بل ارد علی جدی رسول الله و اسکن معه فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر ، و اشرب من ماء غیر آسن ، و اشکو الیه ما ارتکبتم منی و فعلتم بی.» [9] ابن طاووس نیز روایت فوق را به همین شکل با اندک تفاوتی و اضافه کردن نام « شمر» بعد از « ابشر ایها الامیر» در لهوف آورده است و مقاتل بعد از قرن دهم از او نقل کرده اند .
اگرچه پذیرش روایت ابن طاووس – صرف نظر از شخصیت ممتاز وی- به راحتی قابل پذیرش نیست و ما در خاتمه این بحث به دلایل این مدعی اشاره خواهیم کرد، متأ سفانه بعضی از مقاتل غیر قابل اعتماد به همین مقدار اکتفاء نکرده اند و جریان «طلب آب» از سوی حضرت سید الشهداء (ع) در لحظه ی شهادت را ، به نحوی بیان کرده اند که قهرمان خستگی ناپذیر عاشورا را از جایگاه بلند عصمت و عزت تا حد معمولی ترین انسان ها تنزل، بلکه پایین تر می آورد .
چگونه و اساساً چرا باید باور کنیم که بزرگترین منادی عزت و غیرت انسانی ، همو که فرمود اگرتمام عالم مقابل من بایستد ، تن به ذلت بیعت با یزید نمی دهم در آخرین لحضات عمر خویش در حالیکه همه ی فرزندان و برادران و انصارش با لب تشنه به شهادت رسیده اند ، ملتمسانه از قاتل خود بخواهد: «اذا کان لابد من قتلی فاسقنی شبربه من الماء» و وقتی جواب رد می شنود فریاد بزند : وا جداه... وا علیاه... أ اقتل عطشانا ً وجدی محمد المصطفی ،ااقتل عطشاناً و ابی علی المرتضی...»[10]
این در حالی است که هیچ یک از یاران امام(ع)- با اینکه تشنه به شهادت رسیده اند- ، در وقت جان دادن آبی طلب نکرده اند و این فقط سالار شهیدان است! که تشنگی را تاب نمی آورد و طلب آب می کند! . البته بعضی ها که اصرار فروان دارند که «آب خواستن» امامرا، آن هم به صورتی که بیان شد ، ثابت کنند متوجه ناسازگاری این حرکت با مرام حسین بن علی (ع) شده اند ،به دست به دامان واژه ی « اتمام حجت » شده اند . مرحوم دربندی می نویسد « روشن است آب خواستن امام مظلوم از کفار- آن هم به کرات – در زمانی که نزدیک به شهادت بود در بسیاری از روایات آمده و جمع کثیری از ارباب مقاتل آن را ذکر نموده اند . اما اهل بصیرت باید بدانند که اگربرای آن حضرت آب هم می آوردند ایشلن آن را نمی خورد . آب خواستن امام حسین (ع) از کفار وجوه و اسراری دارد که از جمله ی اینها ، اتمام حجت بر آن قوم کافر بود »[11].
[1] الدینوری ، الاخبار الطوال ، /255
[2] الطبری ، التاریخ، 5/449
[3] الطبری ، 5/449
[4] ابن اعثم ، الفتوح ، ج5 ص 215
[5] فهری ، ترجمه لهوف /120
[6] ابن شهر آشوب، المناقب، 4/1
[7] الخوارزمی، مقتل الحسین، ج4 ص 35
[8] محمد بن ابی طالب ، تسلیه المجالس ج 2 ص 322
[9] ابن نما ، مثیر الاحزان ، ص 39
[10] طریحی ، منتخب ج2 ص 465
[11] دربندی ، سعادات ناصری ص129