نحوه ی شهادت امام حسین (ع)
در میان مقاتل کهن چگونگی شهادت امام (ع) به نحو مبسوط ،با ذکر جزئیات بیان شده است و می توان گفت تفاوت قابل توجه ای بین آنها نیست . بنابراین یکی از گزارش های دقیق و مستند تاریخ عاشورا نحوه ی شهادت امام حسین (ع) است . این دقت در ثبت لحظات شهادت امام (ع) از سوی شاهدان عینی و نگارندگان اولیه ی حادثه عاشوار، به جهت شخصیت ممتاز حضرت سید الشهداء است و طبیعی است که همه ی نگاه ها از دوست و دشمن در هنگام شهادت متوجه او باشد . چند گزارش از لحظه ی شهادت امام (ع) در دست می باشد که صرف نظر از اختلافات جزیی ، نقاط مشترک آنها قابل توجه است .
از منابع کهن چنین بر می آید که وقتی تمامی یاران ابا عبد الله به شهادت رسیدند ، دشمن قصد کشتن آنحضرت را کرد ولی کسی جرأت نزدیک شدن به امام (ع) را نداشت و این ترس، صرف نظر از شجاعت بی نظیر امام حسین (ع) بیش تر به خاطر این بود که بسیاری از کوفیان مایل نبودند به عنوان قاتل فرزند پیامبر شناخته شوند . بنابر این تا وقتی کسان دیگری مانند انس ، شمر ، و خولی بد ذات بودند دیگران سعی می کردند دست خود را مستقیم به خون فرزند رسول خدا آلوده نکنند . [1]
«محمدبن سعد»( م 230 )که گزارش او از گزارش های اولیه به حساب می آید و متنی پر مطلب و به لحاظ تاریخی غنی است - اگرچه ممکن است برخی از اخبار وی قابل نقد باشد - می نویسد :
فلما قتل اصحابه و اهل بیته ، بقی الحسین عامه النهار لا یقدم علیه احد الا انصرف ، حتی احاطت به الرجاله ، فما رأینا مکثوراً قط ، اربط جأشاً منه ..... [2]
براساس انچه ابن سعد آورده : زمانی که یاران و اهل بیت امام (ع)کشته شدند ، هیچ کس به سراغ او نمی آمد مگر آنکه باز می گشت ، تا آنکه او را محاصره کردند . و در آن لحظه شجاع تر و استوار تر از او کسی نبود و دلیرانه با آنها می جنگید و حمله ی آنها را د فع می کرد . دینوری ( م 282) علت انصراف مردم را از کشتن امام(ع) صرف نظر از شجاعت یاد شده در گزارش ابن سعد و دیگران به این صورت بیان می کند که : در این وقت امام نشسته بود و اگر می خواستند می توانستند او را بکشند جز این که هر قبیله بر آن بود تا مسئولیت این قتل را به عهده ی دیگران بیندازد [3]. ابن سعد در گزارش خود ادامه می دهد وقتی شمر این کراهت بر قتل امام (ع) را دید فریاد زد : مادرتان در عزایتان بگرید منتظر چه هستید ، او را بکشید . اولین کسی که به امام(ع) نزدیک شد زُرعه بن شریک تمیمی بود که ضربتی بر کتف چپ امام زد و پس از آن ضربه ای بر گردن امام وارد ساخت . وقتی امام ناتوان بر زمین افتاد و توان حرکت نداشت ، سنان آمد و نیزه ای در سینه ی آن حضرت فرود آورد . وی در جای دیگر می نویسد سنان امام را کشت و خولی سر مقدس او را از تن جدا کرد . [4]
اما گزارش کامل و دقیق تر ، از آن ابو مخنف است که تقریباً همان را شیخ مقید نیز نقل کرده است . طبری به نقل از ابی مخنف می نویسد : حجاج بن عبد الله بن عمار گوید : عبد الله بن عمار از این که در اثنای کشته شدن حسین حضور داشته بود ملامت کردند که گفت : مرا بر بنی هاشم منتی است . گفتم منت تو بر آنها چیست ؟ گفت : با نیزه به حسین حمله بردم و نزدیک او رسیدم به خدا اگر خواسته بودم نیزه را فر می کرده بودم. اما گفتم چرا منش بکشم ؟ دیگری او را بکشد . گوید : آنگاه پیادگان از راست و چپ به او حمله کردند و او به آنها حمله کرد و آنها را پراکنده نمود . پوشش خز به تن و عمامه داشت .( فو الله ما رأیت مکسوراً قط قد قتل ولده و اهل بیته و اصحابه اربط جأشاً منه) بخدا قسم پیش از او و بعد از او کسی را مانند او ندیده بودم( والله ما رأیت قبله و لا بعده مثله ) و قتی حمله می کرد پیادگان از راست و چپ او چون بزغالگان از مقابل گرگ فرار می کردند . [5]
[1] جعفریان ، رسول ، تأملی در نهضت عاشورا ص184
[2] ابن سعد ، مقتل الحسین ص74
[3] اخبار الطوال ص258
[4] همان ص 186
[5] طبری ، تاریخ ج 5 ص 451