واقعه ی کهنه پیراهن یکی از وقایع و مراثی جانسوز و در عین حال صحیح و قابل اعتماد حادثه ی عاشوراست . شمار روایت این واقعه ،در منابع دست اول و سایر منابع قابل اعتماد به اندازه ای است که جای تردید در اصل آن باقی نمی ماند اگرچه در جزئیات آن اختلاف دیده می شود . از میان منابع یاد شده می توان به متون زیر به ترتیب سال وفات پدید آورندگان آنها اشاره کرد : بلازری در انساب الاشراف ، طبری در تاریخ ، طبرانی در المعجم الکبیر، شیخ مفید در ارشاد ، طبرسی در اعلام الوری، خوارزمی در مقتل، ابن شهر آشوب در المناقب ، ابن اثیر در کامل ، ابن نما در مثیر الاحزان ، ابن طاووس در لهوف ، که البته اعتماد محدثان بزرگی از متأ خران ، مانند شیخ عباس قمی را به این واقعه و نقل آن نباید از نظر دور داشت .
در گزارش های موجود ضمن اتفاق در اصل در خواست جامه از سوی امام ، اختلافاتی در نوع و زمان درخواست آن نیز دیده می شود . در گزارش طبری ، مفید ، طبرسی، و ابن نما ، سخن از جامه یا زیر جامه ای خوش بافت و یمانی است که چشم را خیره می کرد و امام(ع) بخاطر اینکه کسی در آن طمع نکند ، آنرا با دست خودپاره کرد تا از قیمت بیفتد و آنگاه بر تن کرد . این تن پوش را بعد از شهادت حضرت (ع) « بحر بن کعب» به غارت برد که پس از حادثه ی کربلا دستهایش در تابستان مانند دو چوب خشک می شد و در زمستان تازه می شد و از آنها خون و چرک می آمد . به عنوان نمونه به گزارش شیخ مفید که با اندکی اختلاف در عبارات مشابه با سایر منابع یاد شده است دقت کنید : «و حملت الرجال? یمیناً و شمالاً علی من کان بقی مع الحسین(ع) ، فقتلوهم حتی لم یبق معه الا ثلاث? نفر ، او اربع? ، فلما رأی ذلک الحسین(ع) ، دعی بسراویل یمانیه یلمع فیها البصر ، ففزرها، ثم لبسهاو انما فزرها لکیلا یُسلبها بعد قتله . فلما قتل الحسین(ع) عمد اجبربن کعب – لعنه الله – الیه، و سلبه السراویل ، و ترکه مجرداً ، وکانت یدا اجبربن کعب بعد ذلک تتیبّسان فی الصیف ، حتی کانهما عودان ، و ترطبان فی الشتاء ، فتنضحان دماً و قیحاً الی ان اهکه الله». [1]
اما بنا بر آنچه طبرانی و ابن عساکر به نقل از ابن ابی لیلی و همچنین ابن شهر آشوب آورده است ، امام (ع) وقتی شهادت را احساس کرد فرمود : پیراهنی کهنه برایم بیاورید که کسی در آن رغبتی نداشته باشد ، تا آن را زیر لباسهایم بپوشم . به او عرض می کنند لبس کوتاهی ؟ می فرماید نه آن لباس اهل ذلت است . آنگاه پیراهنی می گیرد و آن را پاره می کند و زیر لباسهایش می پوشد : عن ابن ابی لیلی ، قال : قال الحسین بن علی حین احس بالقتل ابغوا لی ثوباً لا یُرغَب فیه ، اجعله تحت ثیابی لا اجرد . فقیل له تبّان ؟ فقال ذاک لباس من ضبت علیه الذل? . فاخذ ثوباً ، فخرقه تحت ثیابه ، فلما قتل جُرِّدصلوات الله علیه و رضوانه . [2]
همانطور که ملاحظه می شود در دسته ی نخست از گزارش ها اولاً سخن از جامه ای نو و درخشنده ای است که تحت عنوان « سراویل » از آن نام برده شد و ثانیاً امام آن را زیر جامه های خود نمی پوشد . در حالی که در گزارش های دسته ی دوم اولاً حرف از جامه یا زیر جامه نو نیست و ثانیاً امام تأ کید می فرماید که می خواهد آن را زیر لباسهایش بپوشد . یعنی هرجا سخن از سراویل نو و درخشنده آمده حرفی از پوشیدن آن در زیر جامه ( تحت ثیابه) نیست و بر عکس هر جا سخن از پیراهن کهنه به میان آمده به پوشیدن آن زیر جامه تصریح شده است .
با توجه به موارد یاد شده شاید بتوان گفت تعارضی بین گزارش های موجود نیست و با هم قابل جمع می باشند . یعنی آن حضرت دو بار طلب جامه نمود ه که این طلب می تواند در دو زمان یا در یک زمان باشد . بنابر این هر کدام از گزارش در موضع خود درست می نماید . آنچه این حدس را تقویت می کند گزارشی است که «ابن طاووس» آورده و در آن هر دو مورد را باهم ذکر نموده است . وی می نویسد : « قال الراوی : و قال الحسین (ع) ابغوا لی ثوباًَ لا یرغب فیه ، اجعله تحت ثیابی ، لئلا اُ جرد منه، فاتی بتبان ، فقال : لا ، ذلک لباس من ضربت علیه الذل? ، فاخذ ثوباً خلقاَ فخرقه و جعله تحت ثیابه ، فلما قتل جردوه منه. ثم استدعی الحسین بسراویل من حبر? ففزرها و لبسها و انما فزرها لئلا یسلبها ، فلما قتل سلبها بحربن کعب لعنه الله ... » [3]
[1] المفید ، ارشاد ج 2 ص 115( بت ص448)
[2] ابن عساکر ، الحسین (ع) ط محمودی ص 221
[3] ابن طاووس ، الهوف ، ص 123 (بت ص452)