روی ماه یوسف مجنون لیلای حسین
می کند امشب عیان لبخند ثار الله را
می کشد تا سجده ی آخر شراب عشق را
هر که از آل علی آموخت بسم الله را
چشم من بر دست تو ، دستم به دامانت علی
تا بگیرد عشق تو دست من گمراه را
ای نهان از چشم و پیدا تر ز پیدا در دلم
با تو پیدا کرده ام من راه از بیراه را
در کمان ابروانت می نهم تیر دعا
تا بگیرم از خدا هر حاجت دلخواه را
می برم یک تار مو از عشق اکبر در کفن
می کشانم زیر خاک از بوی زلفش ماه را...