من علی اکبرم شبیه جدم پیمبرم
حیدری در خیبرم شبیه جدم پیمبرم
صورتم یا د آور پیعمبر است
خشم من از جنس خشم حیدر است
ضربه ی شمشیر من ویرانگر است
شبیه جدم پیمبرم
بوی یارم در فضا پیچیده است
چشمه ی امید من جوشیده است
ماه اقبال علی تابیده است
شبیه جدم پیمبرم
آتش بی دود و خاکستر منم
بچه شیر فاتح خیبر منم
دشمنان خیره سر! اکبر منم
شبیه جدم پیمبرم
بر سر من سایه ی روح الامین
حمله ام طوفانی و رعد آفرین
می خروشم از یسار و از یمین
شبیه جدم پیمبرم
یک سوار از نسل حیدر آمده
حمزه و عباس دیگر آمده
سر به کف بنهاده ، بی سر آمده
شبیه جدم پیمبرم
آمدم با شب پرستان در مصاف
دست من در جنگ و قلبم در طواف
می کند تیغم تن دشمن غلاف
شبیه جدم پیمبرم
آمده یک شیر از وحشت تهی
اولین رزم آور از آل علی
ضَربُهُ ضَربُ غلامٍ هاشِمی
شبیه جدم پیمبرم
من که از لبخند بابا سرخوشم
تشنه ام اما چو مو ج سرکشم
یک تنور از شعله های آتشم
شبیه جدم پیمبرم