زبان حال حضرت عباس - قمر بنی هاشم (ع)
*******************
حیاتم از دمِ روحانی تو
نفس هایم همه ارزانی تو
بگیرم من اگر صد جان دیگر
دوباره می کنم قربانی تو
****************
بیا تا پیش پای تو بمیرم
کنار تو ، برای تو بمیرم
میانِ این همه پیمان شکسته
سرِ عهد و وفای تو بمیرم
*****************
تو نوری از جمالِ لایزالی
مبادا چشمم از روی تو خالی
خدا داند تمنّای دلم چیست
« وَ عِلمُ اللهِ حَسبی مِن سُؤالی»
*****************
من از زندان این تن ، با تو رَستم
هوادار توام ، تا زنده هستم
نیفتد بین ما هرگز جدایی
اگرچه از بدن افتاده دستم
*******************
تو هم درمانی و هم دردم ای دوست
به عشقت بوده هرچه کردم ای دوست
اگر برخیزم از این بستر خون
دوباره دور تو می گردم ای دوست
*********************
من از تو دل ، تو از من برده ای هوش
شهادت بهر ما وا کرده آغوش
اگر از تن سر و دستم بگیرند
« نگردد مِهرت از جانم فراموش»
********************