از یاس تا نیلوفرت را دوست دارم
باغ خدا برگ و برت را دوست دارم
ای آسمان مهربان دست کریمت
خورشید ذره پرورت را دوست دارم
با نام تو آغاز کردم عاشقی را
پرواز با بال و پرت را دوست دارم
دست یقینم را بگیر ای عشق بی سر
من بالهای باورت را دوست دارم
خون گلوی تشنه ات طوفان بپا کرد
آب و هوای حنجرت را دوست دارم
دریادلان، شور آفرینان، رادمردان
هفتاد و یک همسنگرت را دوست دارم
از سالک شش ماهه تا پیر غمت را
هم اصغرت هم اکبرت را دوست دارم
من آیه آیه زخم های پیکرت را
من سوره های بی سرت را دوست دارم
تا پای جان دم می زدی از حیدر عشق
این دم زدن از حیدرت را دوست دارم
« هیهات من الذله» ات را می ستایم
این سنت احیاگرت را دوست دارم
می گفت زینب در وداع آخر ینت
یک بوسه زیر حنجرت را دوست دارم
وقتی تنت افتاد بر خاک آسمان گفت:
ای تن تکاپوی سرت را دوست دارم
هر قطره اشکم خار شد در چشم دشمن
من گریه پای منبرت را دوست دارم