از آن وقتی که رفتی آسمان را
پر از عطر گل تکبیر کردی
خبر دارم من از چالاکی تو
ولی قدری دلاور دیر کردی...
جان زینب به لب رسید ای رسیده به علقمه
کی می آیی عباس (2)
ای قرار دل علی دل به تو بسته فاطمه
کی می آیی عباس (2)
برگردان : قلب بی کینه عشق در سینه آب و آیینه
کی می آیی عباس (2)
خیمه ها چشم انتظار دیدنت
تیغ دشمن در کمین چیدنت
می رسدکی دست ما بر دامنت
کی می آیی عباس (2)
جان زینب ، جان اصغر ، جان من
بر لب خشکیده ات آبی بزن
قلب تو تنگ است و جنگت تن به تن
کی می آیی عباس (2)
دست تو تنها پناه اصغر است
خشم تو سرمایه ی این لشکر است
در کنارت تشنگی آسان تر است
کی می آیی عباس (2)
با خیالت لحظه ها سر می شود
بغض ما هر لحظه پرپر می شود
تازه بی تو داغ اکبر می شود
کی می آیی عباس (2)
گریه ها کم کم به افغان می رسد
کار غم بی تو به سامان می رسد
عمر صبر ما به پایان می رسد
کی می آیی عباس (2)
یاد تو گرمای آغوش همه
برده ای با رفتن ات هوش همه
شد عطش بی تو فراموش همه
کی می آیی عباس (2)
ای که با تو هر شبی مهتابی است
بی تو ماندن اول بی تابی است
داغ تو سنگین تر از بی آبی است
کی می آیی عباس (2)
عشق مردان ، مرد میدان خطر
بر تن مشکت مکن دستت سپر
از تمام تشنه ها، لب تشنه تر
کی می آیی عباس(2)
ای زلال راهی دریا شده
ای هلال در شبم پیدا شده
در کنار علقمه تنها شده
کی می آیی عباس (2)
ای عمود خیمه ی زهرا بیا
تشنه کردی ، تشنه دریا را بیا
مثل تنها رفتنت تنها بیا
کی می آیی عباس (2)
ما همه یکدل دعایت می کنیم
صحبت از مهر و وفایت می کنیم
با لبی تشنه صدایت می کنیم
کی می آیی عباس (2)
قامت سرو تو مثل لا له ریخت
بر زمین خون تو بی اندازه ریخت
ای قربان سرت آبی که ریخت
کی می آیی عباس (2)
مانده سوی رفتن تو روی ما
روی تو برگشته سمت خیمه ها
ساقی ما ، سایه سار کربلا
کی می آیی عباس (2)
سلام ما به دست آسمانی ات یا عباس(ع)
………………….
درود ما به رزم جاودانی ات یا عباس(ع)
………………….
تو نوح هر تلاطمی تو موج بی کناره ای
به گاه جنگ بی امان تو حیدر دوباره یی
یا عباس(ع) یا عباس (ع)
………………….
دم از علی و فاطمه زدل همیشه می زدی
به یک اشاره از خلیل تبر به ریشه می زدی
یا عباس(ع) یا عباس (ع)
………………….
به سعی با صفای تو به حج اکبرت سلام
به زمزم گلوی تو به زخم پیکرت سلام
یا عباس(ع) یا عباس (ع)
………………….
میان موج فتنه ها تو نوح و ساحل منی
به هر قدم به هر نفس همیشه در دل منی
یا عباس(ع) یا عباس (ع)
………………….
بصیرت تو بی نظیر حماسه ی تو بی مثال
دو دست تو فدا شد و عطا شده به تو دو بال
یا عباس(ع) یا عباس (ع)
………………….
سلام هر شکسته دل به اشک چشم و آه تو
به لحظه ی وداع تو به آخرین نگاه تو
یا عباس(ع) یا عباس (ع)
………………….
به رغم تشنگی لبت پر از شکوفه ی دعاست
به دامن تو دست من که دست تو گره گشاست
یا عباس(ع) یا عباس (ع)
………………….
قسم به جان آن کسی که برده از دلت قرار
مثالی از وفای تو ندیده چشم روزگار
یا عباس(ع) یا عباس (ع)
………………….
سلام صالحان همه به صولت و به صبر تو
شفای روح زخمی ام غبار خاک قبر تو
یا عباس(ع) یا عباس (ع)
………………….
عجب صلابتی خدا نهاده در نهاد تو
سلام هر مجاهدی به مذهب جهاد تو
یا عباس(ع) یا عباس (ع)
تیر جفا به مشک آبم منشین
به دیده جا می دهمت
* * *
برگردان(1) بنگر حال مرا مشکن بال مرا
به دیده جا می دهمت
* * *
برگردان (2) سر بر دوش غمم در آغوش غمم
به دیده جا می دهمت
* * *
وزن اول :
ناله ی هر تشنه در گوش من است
بغضشان فریاد خاموش من است
تشنگی را چاره بر دوش من است
به دیده جا می دهمت
* * *
شعله ای از آتش دلها منم
تشنه ی برگشته از دریا منم
شرح درد و رنج عاشورا منم
به دیده جا می دهمت
* * *
من امید آخرین اصغرم
روح باقیمانده از یک لشکرم
مشکن ای تیر جفا بال و پرم
به دیده جا می دهمت
* * *
بر گلی خشکیده می گرید بهار
کرده بغضی در گلو اشکم شکار
خانه کن در این دلِ چشم انتظار
به دیده جا می دهمت
* * *
می کنم خون گلو آب وضو
هر چه دارم می دهم در راه او
لَن تنالوا البِرَّ حَتّی تُنفِقوا
به دیده جا می دهمت
* * *
وزن دوم :
خدا کند که دست پر به خیمه افتد گذرم
گذر کن از مشک و نشین به دیده ی منتظرم
بزن به قلب عاشقم ، به دیده جا می دهمت
* * *
دلِ شکسته ی رباب پر از امید و آرزوست
نوای هر تشنه لبی ،مشک و عطش ،آب و عموست
بزن به قلب عاشقم ، به دیده جا می دهمت
* * *
مرو به چلّه ی کمان ، مزن به راه من کمین
گل امید اصغر از بهار دوش من مچین
بزن به قلب عاشقم ، به دیده جا می دهمت
* * *
به گریه های بی امان کند اشاره مشک من
به خنده آورد لبی مگر دوباره مشک من
بزن به قلب عاشقم ، به دیده جا می دهمت
* * *
اگر مدد کند خدا رسم کنار خیمه ها
دوباره دور تو می گردم دوباره دور تو می گردم حسین!
اگر که جان تازه ای خدا کند به من عطا
دوباره دور تو می گردم دوباره دور تو می گردم حسین!
برگردان (1) اگر که زنده از فرات رسم به ساحل نجات
دوباره دور تو می گردم دوباره دور تو می گردم حسین!
برگردان(2)اگر دوباره قسمتم شود طواف خیمه ها
دوباره دور تو می گردم دوباره دور تو می گردم حسین!
دیده در راه تو دارم ، می شمارم لحظه ها را
بهر دیدارت بهانه کرده ام « ادرک اخا» را
پر کن از بویت فضا را دوباره دور تو می گردم ...
از ازل نور نگاهت بوده شمعِ راهِ عباس
دست قسمت کربلا را کرده قربانگاهِ عباس
گر بتابی ماه عباس دوباره دور تو می گردم ...
پر شده پیمانه ی عمرم اگر از تو جلوتر
عمر دوری از رخت دیری نمی پاید برادر
در کنار حوض کوثر دوباره دور تو می گردم ..
مثل کعبه می شود روزی دل خلقی دچارت
از طواف عاشقان خالی نمی ماند مزارت
ای دو عالم بی قرارت دوباره دور تو می گردم...
قصه ی عشق من و تو جاودانه مانده جانا
مانده خیره سوی من سوی تو چشم تنگ دنیا
تا ببیند تشنه آیا ؟ دوباره دو رتو می گردم ....
من که بی دست و علم افتاده ام از پا برادر
مانده تنها یک نفس تا دولت دیدار حیدر
گربگیرم جان دیگر دوباره دور تو می گردم...
ای تمام اعتبارم ، هرچه دارم از تو دارم
بی تو دیگر دست و چشم و سر نمی آید به کارم
جان به شادی می سپارم دوباره دور تو می گردم...
کهنه کرده قصه ی تو سرگذشت نیل و موسی
جذر و مدخون پاکت نوح هفتاد و دو دریا
ای پناه خستگی ها دوباره دور تو می گردم...
ای تمام مشق عشقم از الفبای نگاهت
تشنه کوشیدم که شاید کم کنم از بار آهت
گر ببینم روی ماهت دوباره دور تو می گردم...
عشق من برپاست اگرچه دستم افتاده زپیکر
می کنم کوشش به دامانت رسانم دست دیگر
از مصاف تیر و خنجر دوباره دور تو می گردم...
در کنار تو بهشتم، دوری از تو دوزخ من
گر خدا خواهد که برخیزم ز جا ای صبح روشن
پیش چشم کور دشمن دوباره دور تو می گردم...
عشق شیرین من و تو می شود روزی زبانزد
صبح محشر ای صفای سینه ی پاک محمد
گر برآرم سر ز مرقد دوباره دور تو می گردم...
ای گرفته از نگاهت آسمان درس تبسم
در گلوی تشنه ات گر بشکنی بغض تکلم
می شوم در چشم تو گم دوباره دور تو می گردم
روی تو شیرین ترین رویای من در خواب دنیا
تازه فهمیدم چرا دست مرا بوسیده بابا
شاکرم لطف خدا را دوباره دور تو می گردم
به خود می بالم که سقا و علمدارم تو هستی
به خود می نازم که سردار وفادارم تو هستی
تو نور ی به راه و تو راهی به آینده ای
تو بوذر تو سلمان تو فریاد پاینده ای
امیر منی دلیر منی
علمدارم تو هستی
تو یک باغ نوری که در دامن دل شکفت
تو آن مست یکتا پرستی که جز یک نگفت
به غم مرهمی مسیحا دمی
علمدارم تو هستی
بنازم به دست و به تیغ خطر ساز
به عزم و به این رزم بنیان برانداز تو
به عزمت سلام به رزمت سلام
علمدارم تو هستی
تو در حمله چون سیلی و سنگ خارا کنی
تو نوحی به طوفان تو روح خدا در تنی
تو مهر منی تو قهر منی
علمدارم تو هستی
کشم ناز چشمی که چشم انتطار بلاست
زنم بوسه دستی که جای لب مرتضاست
صف آرای من دل آسای من
علمدارم تو هستی
تو از مهر و ماهی تو از آب و آیینه ای
تو مرهم به زخم دل و آتش سینه ای
تو یار منی قرار منی
علمدارم تو هستی
قسم بر نگاهت که بوی سفر می دهد
به لبخند و اشکت که از غم خبر می دهد
تو جان منی امان منی
علمدار سپاهم
تو گفتی ندارم در این غصه و غم قرار
خلیلم تن عاشقم را به آتش سپار
صدایت دوا نگاهت شفا
علمدار سپاهم
تو گفتی شهادت مرا فصل بشکفتن است
و آسوده مردن غم کهنه ای با من است
چه شور آفرین نشستی به زین
علمدارم تو هستی
من علی اکبرم شبیه جدم پیمبرم
حیدری در خیبرم شبیه جدم پیمبرم
صورتم یا د آور پیعمبر است
خشم من از جنس خشم حیدر است
ضربه ی شمشیر من ویرانگر است
شبیه جدم پیمبرم
بوی یارم در فضا پیچیده است
چشمه ی امید من جوشیده است
ماه اقبال علی تابیده است
شبیه جدم پیمبرم
آتش بی دود و خاکستر منم
بچه شیر فاتح خیبر منم
دشمنان خیره سر! اکبر منم
شبیه جدم پیمبرم
بر سر من سایه ی روح الامین
حمله ام طوفانی و رعد آفرین
می خروشم از یسار و از یمین
شبیه جدم پیمبرم
یک سوار از نسل حیدر آمده
حمزه و عباس دیگر آمده
سر به کف بنهاده ، بی سر آمده
شبیه جدم پیمبرم
آمدم با شب پرستان در مصاف
دست من در جنگ و قلبم در طواف
می کند تیغم تن دشمن غلاف
شبیه جدم پیمبرم
آمده یک شیر از وحشت تهی
اولین رزم آور از آل علی
ضَربُهُ ضَربُ غلامٍ هاشِمی
شبیه جدم پیمبرم
من که از لبخند بابا سرخوشم
تشنه ام اما چو مو ج سرکشم
یک تنور از شعله های آتشم
شبیه جدم پیمبرم
دادی به دست من هم مشک و هم علم ممنونتم حسین(2)
خواندی مرا امیر آب آور حرم ممنونتم حسین(2)
برگردان مخالف: نگار و حبیبم دوا و طبیبم امام غریبم حسین
داده ای جا در دل تنگم غمت را
می گذاری روی دوشم پرچمت را
آتش جوش و خروشم
می گذاری سر به دوشم ممنونتم حسین(2)
سهمی از بغضم نشاندی در صدایت
کردی ام مولا شریک غصه ها یت
شمع جمع عاشقانت
ساقی لب تشنگانت ممنونتم حسین(2)
این عطش رگهای قلبم را وضو داد
این علم بر قامت من آبرو داد
خواندی ام میر سپاهت
شانه ام شد تکیه گاهت ممنونتم حسین(2)
از وفا و عشق و ایثار و شهامت
گستراندی سفره ی مجد و کرامت
داده ای اینجا پناهم
بر سر این سفره راهم ممنونتم حسین(2)
گشته ای راضی که پیش از تو بمیرم
در شهادت یکقدم پیشی بگیرم
تا نبینم داغ رویت
بر زمین خون گلویت ممنونتم حسین(2)
مست پایان بودم از آغاز این راه
سر در این وادی نیاوردم به همراه
نام تو آغاز من شد
بال من پرواز من شد ممنونتم حسین(2)
در نگاهت مژده های ارغوانی است
چشم تو پر از زیان بی زبانی است
می دهد اشکت نویدم
پیش زهرا روسفیدم ممنونتم حسین(2)
اکبرت بر بال خون از کربلا رفت
ردّ خونش را گرفتم تا خدا رفت
سرخوشم از عشق حیدر
بوده ام همرزم اکبر ممنونتم حسین(2)
رخصتم دادی بسوزم پر بریزم
پای سرو قامت تو سر بریزم
تن گذارم ،جان بگیرم
هستی دیگر بگیرم ممنونتم حسین(2)
می کشم بار غم تنهایی ات را
ناز مشک و منت سقایی ات را
تا در این صحرای تشنه
تر کنم لبهای تشنه ممنونتم حسین(2)
بنگر عباس تو سرتا پا علی شد
نبض این رگهای تشنه یا علی شد
می روم چون موج و توفان
یا علی گویان به میدان ممنونتم حسین(2)
کرده باور این زمین سرسختی من
اندک اندک آسمان خوشبختی من
با تو راهی تا خدا نیست
تشنگی رنج و بلا نیست ممنونتم حسین(2)
می شود جانم فدای دین و سنت
می شود خونم بهای مرگ بدعت
من به هر گام تو بندم
در دو عالم سربلندم ممنونتم حسین(2)
می شود شور و شعف سر تا به پایم
می کنی وقتی « برادر جان» صدایم
جانی از عشقت لبا لب
شد بلا گردان زینب ممنونتم حسین(2)
با نگاهت رفتم از هوش تکلم
مانده تنها بر لب من یک تبسم
ای می و ای مستی من
ای تمام هستی من ممنونتم حسین(2)
پادشاهی می کنم در قلب میدان
شد حسود بخت من تخت سلیمان
دست من خیبر گشا شد
ذوالفقار کربلا شد ممنونتم حسین(2)
دادن جانی که در زندان تن بود
ای برادر کمترین تکلیف من بود
جان زهرا یا امیری
بر کمر دستت نگیری ممنونتم حسین(2)