سردار بی کفن حتی بدون سر
آرامشم تویی(2)
زخمی ترین بدن حتی بدون سر
آرامش منی(2)
در دلم پیچیده بوی یاس تو
لحظه ی افتادن عباس تو
ای خم شده کمر خورشید بی قمر
آرامشم تویی (2)
از تو روشن تر ندیدم سایه ای
مثل قلبت بی تلاطم آیه ای
در این شب غریب ای ماه رقیب
آرامشم تویی (2)
ای تنت قرآن دیگر یا حسین!
آیه ی « یاسین » بی سر یا حسین!
ای موج حق طلب دریای تشنه لب
آرامشم تویی (2)
داغ اکبر دیدنت را دیده ام
خون دل پاشیدنت رادیده ام
همخون و ریشه ام ذکر همیشه ام
آرامشم تویی (2)
امشب ای گل بوی دیگر می دهی
بوی اشک و ناله و در می دهی
ای بوی مادرم سردار بی سرم
آرامشم تویی(2)
ای تن بی سر چراغ امشبی
تا سحر تنها دعای زینبی
مقتول بی گناه در کنج قتلگاه
آرامشم تویی(2)
هر که را دیدم برایت گریه کرد
آسمان هم در عزایت گریه کرد
در این همه بلا طوفان گریه ها
آرامشم تویی(2)
وزن دوم:
رفتی و بالا گرفته بی تو کار گریه هایم
بعد از این دیگر ندارم اختیار گریه هایم
سنگین ترین غمم باران مرهمم
آرامشم تویی(2)
تا سحر من چشم بیدار تو می مانم برادر
تشنه ی یک لحظه دیدار تو می مانم برادر
با خواهرت بزن حرفی حسین من
آرامشم تویی (2)
بس که پیدایی نگویم ای تن بی سر کجایی
کهنه پوش تازه پرپر گشته ی من هر کجایی
جانی تو در تننم ای ماه روشنم
آرامشم تویی(2)
این نوحه زبان حالی است از حضرت زینب (سلام الله علیها) از لحظه شهادت تا عبور از قتلگاه قهرمان نمیرایش
با الهام از « لاتمحوا ذکرنا و لا تمیت وحینا» فرازی از خطبه ی او در مجلس یزید که ستون های ستم آل امیه را لرزاند و برای همیشه رسوای عالم کرد...
با تنی در قتلگاه حنجری بر نیزه ها زنده تر می شود حسین
در امان از هر خزان با نسیم هر اذان زنده تر می شود حسین
برگردان اول: در ضمیر عاشقان در دل آزادگان شعله ور می شود حسین
برگردان دوم: لا تمحوا ذکرنا لا تمیت وحینا زنده تر می شود حسین
برگردان سوم: حسین من نمی میرد غمش پایان نمی گیرد
زنده تر می شود حسین
گواهی می دهم تنهایی اش را
لب خشک و دل دریایی اش را
غرور و غیرت زهرایی اش را
زنده تر می شود حسین...
گواهی می دهم تا زندگی هست
نمی میرد بهارانی از این دست
حسینم کشته ی جاوید عشق است
زنده تر می شود حسین ...
گلویش زیر خنجر بنده تر شد
سر دور از بدن رزمنده تر شد
حسینم از همیشه زنده تر شد
زنده تر می شود حسین ..
حسینم رفته اما مذهبش هست
اگر لشکر ندارد زینبش هست
و گرمای دل و تاب و تبش هست
زنده تر می شود حسین ....
حسینم خیمه اش در آسمان است
درختم ریشه اش در لامکان است
حسینم بی غروب و بی خزان است
زنده تر می شود حسین ...
دل من قرص و ماهم عالم افروز
تنور آتشم گرم و ستم سوز
نمی میرد اذان ظهر امروز
زنده تر می شود حسین ..
قسم خوردم به این قرآن بی سر
به هر نیلوفر از ساقه پرپر
بمانم شعله ورتا صبح محشر
زنده تر می شود حسین ...
قسم خوردم که زینب تر بمانم
که محکم تر در این سنگر بمانم
و آتش زیر خاکستر بمانم
زنده تر می شود حسین ...
به رنگ ارغوان پیشینه ی ماست
شهادت عادت دیرینه ی ماست
به قرآنی که گنج سینه ی ماست
زنده تر می شود حسین...
مطیع عشقم و فرمان دیگر
شدم آماده ی میدان دیگر
گرفته تازه این تن جان دیگر
زنده تر می شود حسین ..
به رغم این همه داغ و دل تنگ
غم تیر و گلو ، پیشانی و سنگ
نفس هایم همه آماده ی جنگ
زنده تر می شود حسین ...
من آن چشمم که بیدار حسینم
که یک دنیا هوادار حسینم
از امشب من علمدار حسینم
زنده تر می شود حسین ...
از امشب هر نوایم نینوایی ست
تمام خاطراتم کربلایی ست
و رگهایم همه خون خدایی ست
زنده تر می شود حسین ...
من و سر های بر زانو بماند...
هجوم دشمن از هر سو بماند ...
چه امشب می کشم بی او بماند ...
زنده تر می شود حسین..
:وزن دوم
هرگز نمی گیرد زوال نوری که تابید از ازل
با هر طنین و نغمه ی « حی علی خیر العمل »
زنده تر می شود حسین...
ما اهل بیت فاطمه خیمه به دلها می زنیم
این پرچم افتاده را بر بام دنیا می زنیم
زنده تر می شود حسین ...
ای قوم « هم لا یفقهون» این تشنه لب نوح شماست
قَدِّ بلند نیزه ها از پستی روح شماست
زنده تر می شود حسین ...
دلخوش به این پایان مشو فردا شروعی دیگر است
هر سر که افتا د از بدن فکر طلوعی دیگر است
زنده تر می شود حسین
فرمانروایی می کند بر کشور دلها حسین
خلقی شود پروانه ی این شمع « لا یطفی» حسین
زنده تر می شود حسین ...
رگهای شب را می زند ماهی که شد تابنده تر
این کشته ی شور آفرین شد با شهادت زنده تر
زنده تر می شود حسین ...
با قهرمان روی نی دنیا به دنیا می رویم
از گودی این قتلگاه تا فتح دلها می رویم
زنده تر می شود حسین...
هر آیه از زخم تنش مرهم به دردی می شود
عزم حسین و صبر من میراث مهدی می شو
زنده تر می شود حسین ...
مسافر غم توام
نماز خود راشکسته می خوانم
شب به خون نشستن ات
نماز شب را نشسته می خوانم
برگردان : ضربان دلم ، تن و جانم
به فدای سرت پسرانم
جای هر زخمی گه خوردی بی شمار
می گذارم بوسه ای را یادگار
ازتنم رفته توان، از دل قرار نماز خود را...
ای به قربان لب عطشان تو
تا همیشه چشم من گریان تو
در شب آشفته ی هجران تو نماز خود را ...
ماه من روی تو کم پیدا شده
یا که امشب آخر دنیا شده
قلب من تنها تر از تنها شده نماز خود را ...
در شب هجران و فریاد و فغان
جور دشمن ، خیمه های بی امان
گریه های کودکان نیمه جان نماز خود را ...
در شبی که آسمان غرق عزاست
لیله القدر غم خون خداست
قلب من درگیر سرهای جداست نماز خود را ...
ای که زد در ساغر ت رَبُّ الاحد
«شَربَةً اَحیی بِها عُمرَالابد»
از گلوی تشنه می گیرم مدد نماز خود را ...
من که دیدم قامت بشکسته ات
پشت خیمه گریه ی آهسته ات
بار غم های به هم پیوسته ات نماز خود را...
این مسافر زخم بی مرهم چشید
حنجرت را زیر خنجر تشنه دید
در شبی که روح پاکت پر کشید نماز خود را ...
روی لبهای همه این زمزمه
یا محمد ، یاعلی، یا فاطمه
در شبی که غم گرفته علقمه نماز خود را ...
در شبی که خفته در خون پیکرت
مانده جا تن از تکاپوی سرت
زیر بار داغ روی اکبرت نماز خود را ...
با حسین
ای آفتاب بی غروب
وهابیت کوردل و همه دشمنان قسم خورده ات بدانند
ما با عاشورا زنده ایم و با کربلایت
نفس می کشیم
به کوری چشم دشمنان
من از تو دل نمی برم از تو جدا نمی شوم
تو بی غروبی ، تو جاودان
من از تو دل نمی برم از تو جدا نمی شوم
برگردان اول: دست خزان از باغ محبت دور باد ( یاحسین)
چشم حسود عشق من و تو کور باد ( یاحسین)
برگردان دوم : ای غمت لشکر عشق تو لنگر آخرین سنگر
برگردان سوم : دل من زنده شد به ولایت حسین!
پدر و مادرم به فدایت حسین !
برگردان چهارم : انی سلم لمن سالمکم انی حرب لمن حاربکم
خدا گنج عشق تو را کرده قسمتم
طمع کرده دشمن به عشقم ، به ثِروتم
کمر بسته دنیا به قتل مُحبتم من از تو دل ...
به دستت گرفتی زمام دل مرا
دگرگونه کردی نظام دل مرا
قرق کرده نامت تمام دل مرا من از تو دل..
زمین و زمان گریه کرده برای تو
بپا گشته در آسمانها عزای تو
نیفتد ز لب نام و از سر هوای تو من از تو دل...
دلی که به درک غم ما نمی رسد
اسیر شب است و به فردا نمی رسد
اگر قطره گم شد به دریا نمی رسد من از تو دل ...
زده دشمن رو سیاهت به هر دری
که از ما بگیرد دل و از تو دلبری
به تهدید نمرود و تردید اشعری من از تو دل ...
قسم برغرور حدیث کَسای عشق
به روزی که بر سر کشیدی عبای عشق
به شیرینی نغمه ی ربنای عشق من از تو دل...
همه بر سر خوان مهمانی توایم
به نامت رسیدیم و بارانی توایم
مکلف به مشق مسلمانی توایم من از تو دل ...
شدم پیر و مانده عزایت جوان حسین!
نبرده غمت را مرور زمان حسین!
قرار زمین ، برکت آسمان حسین! من از تو دل...
به بعثت ، به هجرت ، به وحی خدا قسم
به شان نزول تو در کربلا قسم
به تاویل محکم ترین آیه ها قسم من از تو دل...
قسم بر لب خشک و آوای تشنه ات
به هل من معین و تقاضای تشنه ات
و هر گردش خون به رگهای تشنه ات من از تو دل...
مجالی به جولان دشمن نمی دهیم
به یک لحظه از دوری ات تن نمی دهیم
که از دستت ای راه روشن نمی دهیم من از تو دل ...
تو ذبح عظیمی خدا خونبهای توست
همیشه پر از هروله کربلای توست
و شش گوشه ی قلب ما در منای توست من از تو دل ...
حرامم اگر یک نفس بی تو سر کنم
لبی بی خیال تو آسوده ترکنم
شبی فارغ از کربلایت سحر کنم من از تو دل ...
خدا آفریده مرا شاعرت شوم
ثنا گوی عباس نام آورت شوم
تهی باشم از خود پر از باورت شوم من از تو دل ...
به دنیا رسیدم که دریا کنی مرا
که دستم بگیری که پیدا کنی مرا
غلام تو باشم ، تو آقا کنی مرا من از تو دل...
وزن دوم :
ای شهید سرجدا شکر خدا
وصله عشق تو می چسبد به ما
یا حبیب َ الله وَ یا کهف َ الوری من از تو دل ...
دست تو در دست رحمنِ الرحیم
دشمنت همدست شیطانِ الرجیم
چشم بینای صراطَ المستقیم من از تو دل ...
ذره ای بودم که آگاهت شدم
ازهمان جا سالک راهت شدم
قبل از این عالم هوا خواهت شدم من از تو دل ...
ای گره خورده به دلهای رها
از تبار پاک اَعلامُ التُّقی
نور پنجم از مَصابیحُ الدُّجی من از تو دل ...
می برد بالا دعا را دست تو
هر گره وا می شود با دست تو
با تو می مانیم و با ما دست تو من از تو دل...
در نماز شبانه ات سجده ی عاشقانه ات
مکن فراموشم
* * *
در مناجات نیمه شب اشک و نجوای زیر لب
مکن فراموشم
* * *
لا تَنسَینی فی نافله اللَّیل
* * *
ای ملائک با نوای دلنشینت آشنا
در صفای اشک چشم و گفتگویت با خدا
در نمازت در دعایت ، مکن فراموشم
* * *
امشب از بوی مناجات تو عِطر آگین فضا
می شود اشک فلک پیمای تو بال دعا
ای ملائک همنوایت ، مکن فراموشم
* * *
خواهر دریادلم ای مظهر صبر و شکیب
بشکفد چون بر لبت امشب گل اَمَّن یُجیب
در بهار سجده هایت ، مکن فراموشم
* * *
امشب آتش می زند خصم زبون کاشانه ات
مأمنِ طفلانِ ترسان شهر امن شانه ات
می شود ویرانه جایت ، مکن فراموشم
* * *
مرگ خونین افتخارم بود و در تقدیر من
من به او مشتاق و او بود از ازل پیگیر من
می سپارم بر خدایت ، مکن فراموشم
* * *
خواهرم فردا تویی و کودکانِ بی پناه
خاطرات اصغر و عبّاس و تیغ و قتلگاه
آسمان گرید برایت ، مکن فراموشم
* * *
خواهرم ای وارث صدق و صفای فاطمه
ای قدم بنهاده در غم جای پای فاطمه
بغض زهرا در صدایت ، مکن فراموشم
* * *
می روم تا چهره از خونِ گلو رنگین کنم
از فراز نیزه تا کنج تنور آذین کنم
کن صدایم در دعایت ، مکن فراموشم
* * *
خون من بر این کویر تشنه جاری می شود
مَقتلم از مقدم زهرا بهاری می شود
بر لب مادر ثنایت ، مکن فراموشم
* * *
آسمان امشب به شوق روی من مست زمین
می زند بر صبر و عزم آهنینت آفرین
ای به قربان وفایت ، مکن فراموشم
* * *
خیمه ها را امشب از نور دعا آکنده کن
بر سر سجّاده امشب دیو غم را بنده کن
ای رضای حق رضایت ، مکن فراموشم
* * *
وصل شیرین نگار نازنینم آرزوست
ماه روی رحمهً للعالمینم آرزوست
ای محمد مقتدایت ، مکن فراموشم
* * *
بوده محبوب من و تو ، عشق پیغمبر نماز
دلبر من دلبر تو ، دلبر حیدر نماز
در نمازت در دعایت ، مکن فراموشم
* * *
ای گل صد شمع و پروانه فراموشم مکن
در نماز کنج ویرانه فراموشم مکن
می زنم از دل صدایت ، مکن فراموشم
* * *
خواهرم وقت وداع آخرینم با شماست
سینه ام تنگ نگاه حیدرِ خیبر گشاست
ای به بام غم لوایت ، مکن فراموشم
* * *
جبرئیل امشب به خونم بال خود رنگین کند
با دعایت آسمان را غرق در آمین کند
چشم خاکی بر دعایت ، مکن فراموشم
* * *
تشکر:
از دوستانم آقای تقی پور و آقا محسن که امسال زحمت تایپ و ارسال بعضی از نوحه های گذشته را
تقبل فرموده اند تشکر می کنم .
نه دیواری نه چاهی ، کجای این بیابان سر گذارم
* * *
نمی بینم پناهی ، کجای این بیابان سر گذارم
* * *
غریبم با خیالت یارم امشب
به یادت تا سحر بیدارم امشب
در این داغی که در دل دارم امشب
کجای این بیابان سر گذارم
* * *
غمت سنگین و هجران تو مشکل
نشد اشکم حریف آتش دل
به هر جا می خورد چشمم به قاتل
کجای این بیابان سر گذارم
* * *
نگاهم کربلا را می نگارد
نفس هایم غمت را می شمارد
شب هجران تو پایان ندارد
کجای این بیابان سر گذارم
* * *
دلم با کوهی از غم روبرو شد
مرا هم مثل بابا غم سبو شد
مرا هم استخوانی در گلو شد
کجای این بیابان سر گذارم
* * *
چه خونی از تن خون خدا رفت
عجب ظلمی به آل مصطفی رفت
مسلمانان ! مسلمانی کجا رفت
کجای این بیابان سر گذارم
* * *
نه تنها خیمه ها می سوزد امشب
دل تنها ی ما می سوزد امشب
تمام کربلا می سوزد امشب
کجای این بیابان سر گذارم
* * *
بیا بابا ببین قدّ خمم را
تسلی ده دل بی مرهمم را
بیا قسمت کنم با تو غمم را
کجای این بیابان سر گذارم
* * *
دل تنگم نمی گیرد شکیبی
بیا مادر بخوان امن یجیبی
« غریبی درد بی درمان غریبی»
کجای این بیابان سر گذارم
* * *
عجب آهی ، چه قلب بی پناهی
دلم در خیمه گاهی ، با تو گاهی
ندارد کربلا دیوار و چاهی
کجای این بیابان سر گذارم
* * *
پر از ابر و پر از بغض بهارم
غم تو ، داغ جان سوز تو دارم
کجا ی دل غم اکبر گذارم
کجای این بیابان سر گذارم
* * *
من و یک قافله سر در گریبان
من و غربت بیابان در بیابان
من و بار غم و شام غریبان
کجای این بیابان سر گذارم
* * *
زیر باران بلا یادگار مصطفی تشنه می خواند نماز
زیر چتر آسمان نور چشم عاشقان تشنه می خواند نماز
* * *
برگردان : ای عمه پدرم ، نور چشم ترم ،
تشنه می خواند نماز
* * *
عمّه جان بنگر قیام کربلا را
سجده های پر کشیده تا خدا را
جای نفرین برلبِ تشنه دعا را
سایه سار کربلا ، تشنه می خواند نماز
* * *
این نماز آخر دلبندِ زهراست
آخرین سهم من از لبخندِ باباست
این قنوت و این رکوع و سجده زیباست
انبیا را مقتدا ، تشنه می خواند نماز
* * *
ای مؤذّن کردی از غم بی نصیبم
می بری نام دل انگیز حبیبم
ای صفای قلب بابای غریبم
این غریب آشنا ، تشنه می خواند نماز
* * *
ظهر عاشورا عجب دارد صفایی
ای مؤذن خوش بخوان بانگ رهایی
بر قیامت قامتان کربلایی
شمع این پروانه ها ، تشنه می خواند نماز
* * *
آن که یک دریا نشسته در نگاهش
می گذارد سر به خاک قتلگاهش
آنکه آسوده دل ما در پناهش
زیر تیر و نیزه ها ، تشنه می خواند نماز
* * *
آن که اشک دیده را آب وضو کرد
می شود با او خدا را آرزو کرد
با نگاه بی صدایش گفتگو کرد
دلبر دلخون ما ، تشنه می خواند نماز
* * *
شد اذان و مرغ دلها پر گرفته
روی بابا جلوه ای دیگر گرفته
کشتی طوفانِ غم لنگر گرفته
چشمه ی نور و صفا ، تشنه می خواند نماز
دوری اش دشوار و دشمن در کمینش
بسته قامت بر نماز آخرینش
خاک سجده می کشد ناز جبینش
نور چشم مصطفی ، تشنه می خواند نماز
شد اذان و غصّه رفت و غم سر آمد
لحظه های از دو عالم خوشتر آمد
شاهدی با دامنی از ساغر آمد
بحر غم را ناخدا ، تشنه می خواند نماز
روح ما آغشته با بوی نماز است
دستِ ما در دستِ یار بی نیاز است
هر که دارد سر به سجده سرفراز است
جلوه ی نور خدا ، تشنه می خواند نماز
تشنه اصغر ، تشنه عمو ، تشنه بابا
تشنه رود و تشنه دریا ، تشنه صحرا
تشنگی هم عالمی دارد خدایا
خامس آل عبا ، تشنه می خواند نماز
بس که عّمه ، عشق بابا آتشین است
بس که زیبا این جمال دلنشین است
آسمان غرق تماشای زمین است
عشق دلهای رها ، تشنه می خواند نماز
بشکن ای شیعه شبِ ظلمانی ات را
آشنا با سجده کن پیشانی ات را
سهم ما کن دیده ی بارانی ات را
ذکر شیرین شفا ، تشنه می خواند نماز
نور این سیما که پر کرده فلک را
برق شمشیر یقینش کشته شک را
(ترسم از نو وا کند رشک ملک را)
راه تأثیر دعا ، تشنه می خواند نماز
(فایل صوتی این نوحه در سایت رسمی عباسیه دزفول است.http://abasieh.ir/)