با حسین
ای آفتاب بی غروب
وهابیت کوردل و همه دشمنان قسم خورده ات بدانند
ما با عاشورا زنده ایم و با کربلایت
نفس می کشیم
به کوری چشم دشمنان
من از تو دل نمی برم از تو جدا نمی شوم
تو بی غروبی ، تو جاودان
من از تو دل نمی برم از تو جدا نمی شوم
برگردان اول: دست خزان از باغ محبت دور باد ( یاحسین)
چشم حسود عشق من و تو کور باد ( یاحسین)
برگردان دوم : ای غمت لشکر عشق تو لنگر آخرین سنگر
برگردان سوم : دل من زنده شد به ولایت حسین!
پدر و مادرم به فدایت حسین !
برگردان چهارم : انی سلم لمن سالمکم انی حرب لمن حاربکم
خدا گنج عشق تو را کرده قسمتم
طمع کرده دشمن به عشقم ، به ثِروتم
کمر بسته دنیا به قتل مُحبتم من از تو دل ...
به دستت گرفتی زمام دل مرا
دگرگونه کردی نظام دل مرا
قرق کرده نامت تمام دل مرا من از تو دل..
زمین و زمان گریه کرده برای تو
بپا گشته در آسمانها عزای تو
نیفتد ز لب نام و از سر هوای تو من از تو دل...
دلی که به درک غم ما نمی رسد
اسیر شب است و به فردا نمی رسد
اگر قطره گم شد به دریا نمی رسد من از تو دل ...
زده دشمن رو سیاهت به هر دری
که از ما بگیرد دل و از تو دلبری
به تهدید نمرود و تردید اشعری من از تو دل ...
قسم برغرور حدیث کَسای عشق
به روزی که بر سر کشیدی عبای عشق
به شیرینی نغمه ی ربنای عشق من از تو دل...
همه بر سر خوان مهمانی توایم
به نامت رسیدیم و بارانی توایم
مکلف به مشق مسلمانی توایم من از تو دل ...
شدم پیر و مانده عزایت جوان حسین!
نبرده غمت را مرور زمان حسین!
قرار زمین ، برکت آسمان حسین! من از تو دل...
به بعثت ، به هجرت ، به وحی خدا قسم
به شان نزول تو در کربلا قسم
به تاویل محکم ترین آیه ها قسم من از تو دل...
قسم بر لب خشک و آوای تشنه ات
به هل من معین و تقاضای تشنه ات
و هر گردش خون به رگهای تشنه ات من از تو دل...
مجالی به جولان دشمن نمی دهیم
به یک لحظه از دوری ات تن نمی دهیم
که از دستت ای راه روشن نمی دهیم من از تو دل ...
تو ذبح عظیمی خدا خونبهای توست
همیشه پر از هروله کربلای توست
و شش گوشه ی قلب ما در منای توست من از تو دل ...
حرامم اگر یک نفس بی تو سر کنم
لبی بی خیال تو آسوده ترکنم
شبی فارغ از کربلایت سحر کنم من از تو دل ...
خدا آفریده مرا شاعرت شوم
ثنا گوی عباس نام آورت شوم
تهی باشم از خود پر از باورت شوم من از تو دل ...
به دنیا رسیدم که دریا کنی مرا
که دستم بگیری که پیدا کنی مرا
غلام تو باشم ، تو آقا کنی مرا من از تو دل...
وزن دوم :
ای شهید سرجدا شکر خدا
وصله عشق تو می چسبد به ما
یا حبیب َ الله وَ یا کهف َ الوری من از تو دل ...
دست تو در دست رحمنِ الرحیم
دشمنت همدست شیطانِ الرجیم
چشم بینای صراطَ المستقیم من از تو دل ...
ذره ای بودم که آگاهت شدم
ازهمان جا سالک راهت شدم
قبل از این عالم هوا خواهت شدم من از تو دل ...
ای گره خورده به دلهای رها
از تبار پاک اَعلامُ التُّقی
نور پنجم از مَصابیحُ الدُّجی من از تو دل ...
می برد بالا دعا را دست تو
هر گره وا می شود با دست تو
با تو می مانیم و با ما دست تو من از تو دل...
بی تو نفس می کشم هنوز
باورت می شود حسین...
رنج قفس می کشم هنوز
باورت می شود حسین...
برگردان اول: ای شهید بی کفن
ای سر دور از بدن بی تو ماندم زنده من
باورت می شود حسین...
برگردان دوم :می شود با هر غروبی خاطرات من مرور
می کنم از قتلگاهت من به جان کندن عبور
باورت می شود حسین...
وداعت می کنم هر لحظه تصویر
غمت آئینه در آئینه تکثیر
زمین زندان ، هوا بی تو نفس گیر
باورت می شود حسین...
شب و داغ دل و باغ خزانم
من و سجاده و اشک روانم
« دعا گوی غریبان جهانم»
باورت می شود حسین...
سحر نزدیک و اندک فرصت من
جدایی از تو تنها حسرت من
نشد با تو شهادت قسمت من
باورت می شود حسین...
جفا بر ما شده باب از سقیفه
به سویت نیزه پرتاب از سقیفه
و خورده این عطش آب از سقیفه
باورت می شود حسین...
به بالینت شهید بی سر من
رسیده مادرم ، چشم تو روشن
تو بی سر من اسیر دست دشمن
باورت می شود حسین...
تو یادم داده ای بالندگی را
خدا را، عاشقی را، بندگی را
نمی خواهم پس از تو زندگی را
باورت می شود حسین...
سرت سیر و سلوکی بی ریا کرد
عجب تفسیری از «قالو بلا» کرد
تو را امشب خدا بی من صدا کرد
باورت می شود حسین...
گوارای دل تنگت رسیدن
شهادت ، پرگرفتن ، آرمیدن
من و شرم نفس بی تو کشیدن
باورت می شود حسین...
پشیمان می شود فردای بی تو
به آتش می رسد تقوای بی تو
من و بار غم و دنیای بی تو
باورت می شود حسین...
چه بی رحم است و بی پروا غم تو
چه با ما می کند فردا غم تو؟
کنار آمد دل من با غم تو !
باورت می شود حسین...
امان از صبح بی فجر نگاهت
عبور کاروان از قتلگاهت
شدم آخر رفیق نیمه راهت
باورت می شود حسین...
شب است و ناله و یک لاله چین دشت
چه دور از تو شده درد آفرین دشت
نمی بینم مسلمانی در این دشت
باورت می شود حسین...
وزن دوم:
ای به خون افتاده یاس و مریمت
تا سحر امشب ملائک همدمت
جان سالم بردم از دست غمت
باورت می شود حسین...
پیکرت در خاک و خون غلطان هنوز
می تراود از لبت قرآن هنوز
مانده بی تو در تن من جان هنوز
باورت می شود حسین...
مانده زینب چشم بیدارت شود
دست عباس علمدارت شود
مانده تا با هر نفس یارت شود
باورت می شود حسین...
جان من ، جانان من ، تاب و تبم
از نفس افتاده ناله بر لبم
می شود کم کم سحر بی تو شبم!
باورت می شود حسین...
از شب مویت پریشان تر دلم
تا قیامت ، لاله ای پرپر دلم
کهنه پیراهن غمی نو در دلم
باورت می شود حسین ...
نیمه جان من اگر یاری کند
خواهرت باید وفاداری کند
در تن دنیا غمت جاری کند
باورت می شود حسین ...
ای شهر خط شکن ای آشنای عشق
صبح تو روشن از آیینه های عشق
ای شهر پرفراز ، تاریخ بی نشیب
دادی به ما نشان جغرافیای عشق
از خاک سرخ تو جوشیده کربلا
در آب رود تو جاری صدای عشق
ای مانده استوار دریادلان تو
در موج هر بلا با ناخدای عشق
کجایید ای شهیدان عزاداران عباس
علمداران میدان وهم پیمان عباس
کجایید ای شده شیطانتان رام
و برچیده زمین از پایتان د ام
کجایید آسمانی های گمنام عزادارن عباس
سلام ای عاشقان این حوالی
نخورده باده از جام خیالی
همه سرمست عشق لا یزالی عزادارن عباس
شبی هفت آسمان رادر گشودید
سر افشان تا خدا معبر گشودید
میان آتش و خون پر گشودید عزادارن عباس
سکوت ما پر از آوای جبهه
مکن بیدارم از رویای جبهه
چه شد شور محرم های جبهه عزادارن عباس
چه شد آن نغمه های « یاکریمی»
نماز شب ، سحر های صمیمی
کجایید ای رفیقان قدیمی عزادارن عباس
چه شد قلب تهی از کینه هاتان
دل روشن تر از آیینه ها تان
و سوز ندبه در آدینه هاتان عزادارن عباس
نسوزد هر دلی را آتش عشق
نگیرد جا به هر تن ترکش عشق
الا دُردی کشان سرخوش عشق عزادارن عباس
معطر یادتان کرده فضا را
شکسته قفل زندان دعا را
بگیرید ای شهیدان دست ما را عزادارن عباس
شما صدق و صفا را می شناسید
اجابت را ، دعا را می شناسید
خدا را کربلا را می شناسید عزادارن عباس
شما سنگر به سنگر مست عباس
همه دلداده و پا بست عباس
شهیدان دستتان در دست عباس عزادارن عباس
نفس های شما سعی و صفا بود
چه محکم عهدتان با کربلا بود
شهادت سهم دلهای شما بود عزادارن عباس
از آن وقتی که رفتی آسمان را
پر از عطر گل تکبیر کردی
خبر دارم من از چالاکی تو
ولی قدری دلاور دیر کردی...
جان زینب به لب رسید ای رسیده به علقمه
کی می آیی عباس (2)
ای قرار دل علی دل به تو بسته فاطمه
کی می آیی عباس (2)
برگردان : قلب بی کینه عشق در سینه آب و آیینه
کی می آیی عباس (2)
خیمه ها چشم انتظار دیدنت
تیغ دشمن در کمین چیدنت
می رسدکی دست ما بر دامنت
کی می آیی عباس (2)
جان زینب ، جان اصغر ، جان من
بر لب خشکیده ات آبی بزن
قلب تو تنگ است و جنگت تن به تن
کی می آیی عباس (2)
دست تو تنها پناه اصغر است
خشم تو سرمایه ی این لشکر است
در کنارت تشنگی آسان تر است
کی می آیی عباس (2)
با خیالت لحظه ها سر می شود
بغض ما هر لحظه پرپر می شود
تازه بی تو داغ اکبر می شود
کی می آیی عباس (2)
گریه ها کم کم به افغان می رسد
کار غم بی تو به سامان می رسد
عمر صبر ما به پایان می رسد
کی می آیی عباس (2)
یاد تو گرمای آغوش همه
برده ای با رفتن ات هوش همه
شد عطش بی تو فراموش همه
کی می آیی عباس (2)
ای که با تو هر شبی مهتابی است
بی تو ماندن اول بی تابی است
داغ تو سنگین تر از بی آبی است
کی می آیی عباس (2)
عشق مردان ، مرد میدان خطر
بر تن مشکت مکن دستت سپر
از تمام تشنه ها، لب تشنه تر
کی می آیی عباس(2)
ای زلال راهی دریا شده
ای هلال در شبم پیدا شده
در کنار علقمه تنها شده
کی می آیی عباس (2)
ای عمود خیمه ی زهرا بیا
تشنه کردی ، تشنه دریا را بیا
مثل تنها رفتنت تنها بیا
کی می آیی عباس (2)
ما همه یکدل دعایت می کنیم
صحبت از مهر و وفایت می کنیم
با لبی تشنه صدایت می کنیم
کی می آیی عباس (2)
قامت سرو تو مثل لا له ریخت
بر زمین خون تو بی اندازه ریخت
ای قربان سرت آبی که ریخت
کی می آیی عباس (2)
مانده سوی رفتن تو روی ما
روی تو برگشته سمت خیمه ها
ساقی ما ، سایه سار کربلا
کی می آیی عباس (2)
دادی به دست من هم مشک و هم علم ممنونتم حسین(2)
خواندی مرا امیر آب آور حرم ممنونتم حسین(2)
برگردان مخالف: نگار و حبیبم دوا و طبیبم امام غریبم حسین
داده ای جا در دل تنگم غمت را
می گذاری روی دوشم پرچمت را
آتش جوش و خروشم
می گذاری سر به دوشم ممنونتم حسین(2)
سهمی از بغضم نشاندی در صدایت
کردی ام مولا شریک غصه ها یت
شمع جمع عاشقانت
ساقی لب تشنگانت ممنونتم حسین(2)
این عطش رگهای قلبم را وضو داد
این علم بر قامت من آبرو داد
خواندی ام میر سپاهت
شانه ام شد تکیه گاهت ممنونتم حسین(2)
از وفا و عشق و ایثار و شهامت
گستراندی سفره ی مجد و کرامت
داده ای اینجا پناهم
بر سر این سفره راهم ممنونتم حسین(2)
گشته ای راضی که پیش از تو بمیرم
در شهادت یکقدم پیشی بگیرم
تا نبینم داغ رویت
بر زمین خون گلویت ممنونتم حسین(2)
مست پایان بودم از آغاز این راه
سر در این وادی نیاوردم به همراه
نام تو آغاز من شد
بال من پرواز من شد ممنونتم حسین(2)
در نگاهت مژده های ارغوانی است
چشم تو پر از زیان بی زبانی است
می دهد اشکت نویدم
پیش زهرا روسفیدم ممنونتم حسین(2)
اکبرت بر بال خون از کربلا رفت
ردّ خونش را گرفتم تا خدا رفت
سرخوشم از عشق حیدر
بوده ام همرزم اکبر ممنونتم حسین(2)
رخصتم دادی بسوزم پر بریزم
پای سرو قامت تو سر بریزم
تن گذارم ،جان بگیرم
هستی دیگر بگیرم ممنونتم حسین(2)
می کشم بار غم تنهایی ات را
ناز مشک و منت سقایی ات را
تا در این صحرای تشنه
تر کنم لبهای تشنه ممنونتم حسین(2)
بنگر عباس تو سرتا پا علی شد
نبض این رگهای تشنه یا علی شد
می روم چون موج و توفان
یا علی گویان به میدان ممنونتم حسین(2)
کرده باور این زمین سرسختی من
اندک اندک آسمان خوشبختی من
با تو راهی تا خدا نیست
تشنگی رنج و بلا نیست ممنونتم حسین(2)
می شود جانم فدای دین و سنت
می شود خونم بهای مرگ بدعت
من به هر گام تو بندم
در دو عالم سربلندم ممنونتم حسین(2)
می شود شور و شعف سر تا به پایم
می کنی وقتی « برادر جان» صدایم
جانی از عشقت لبا لب
شد بلا گردان زینب ممنونتم حسین(2)
با نگاهت رفتم از هوش تکلم
مانده تنها بر لب من یک تبسم
ای می و ای مستی من
ای تمام هستی من ممنونتم حسین(2)
پادشاهی می کنم در قلب میدان
شد حسود بخت من تخت سلیمان
دست من خیبر گشا شد
ذوالفقار کربلا شد ممنونتم حسین(2)
دادن جانی که در زندان تن بود
ای برادر کمترین تکلیف من بود
جان زهرا یا امیری
بر کمر دستت نگیری ممنونتم حسین(2)