هر که مانع بین آب و اصغر است
صید شمشیر من است
* * *
هر که خصم یادگار حیدر است
صید شمشیر من است
* * *
قلب بی باکم تهی از واهمه
می زنم در خون قدم تا علقمه
دشمن آل علی و فاطمه
صید شمشیر من است
* * *
چشم اصغر بر من و راه نجات
آنکه لبخندش مرا آب حیات
هر که باشد خار راهم تا فرات
صید شمشیر من است
* * *
من کیم ؟ رودی به دریا متصل متصل
شبنم مهر علی در آب و گل
هر که دارد بغض مولایم به دل
صید شمشیر من است
* * *
من کیم ؟ نور دل ام البنین
مثل حیدر حمله ام رعد آفرین
هر که گردد با دم تیغم قرین
صید شمشیر من است
* * *
هر که جان دور از لب دریا نکرد
از شرار خشم من پروا نکرد
راه شیر کربلا را وا نکرد
صید شمشیر من است
* * *
خواهشی دارد به لب ها اصغرم
می شمارد لحظه ها را اصغرم
هر که دارد دشمنی با اصغرم
صید شمشیر من است
* * *
از دم تیغم چو می بارد شرر
می نشاند بر لبان این المَفَر
هر چه روید بر سر راهم نفر
صید شمشیر من است
* * *
دست من دست علی در خیبر است
دشمن ما دشمن پیغمبر است
هر که خصم یادگار حیدر است
صید شمشیر من است
* * *
نشسته ام تشنه لب به سجّاده ی دعا
تا که برگردی
* * *
شکسته دل می کنم برایت خدا خدا
تا که برگردی
* * *
می شمارم لحظه های دوری از روی تو را
می کشم از جای پای رفتنت بوی تو را
تا که برگردی
* * *
در کمینت ای غزال من دو صد تیر و کمان
چشم ما در راه و دست ما به سوی آسمان
تا که برگردی
* * *
می کند ای جان پناه کودکان فاطمه
زیر لب بابا دمادم نام خوبت زمزمه
تا که برگردی
* * *
رو بگردان از فرات ای دلبر آزاده ام
تا ببینم بار دیگر موج دریا زاده ام
تا که برگردی
* * *
بر نمی دارم نمی گیرم سر از زانوی غم
تا دوباره کم کند روی قشنگت روی غم
تا که برگردی
* * *
در خیالم روی ماهت را تجسّم می کنم
در فراقت گریه از شوقت تبسم می کنم
تا که برگردی
* * *
کرده می دانم قیامت گردش شمشیر تو
می سپارم گوش جان بر نغمه ی تکبیر تو
تا که برگردی
* * *
در غمت آبم مکن بگذار و بگذر از خطر
بگذر از آب روان ای آخرین یار پدر
تا که برگردی
* * *
شاخه ی نخل غدیرم من اباالفضل دلیرم
* * *
می روم تا انتقامِ مادرت زهرا بگیرم
* * *
کرده ای بی باده مستم
سر خوش از جام الستم
از ولادت تا شهادت
با تو بودم با تو هستم
من اباالفضل دلیرم
* * *
عاشقم عاشق ترم کن
آتشم خاکسترم کن
اذن میدانم ببخشا
رو سفید محشرم کن
من اباالفضل دلیرم
* * *
دیده بستم جز به رویت
پر نگیرم جز به سویت
رستم از تن ، جا گرفتم
زیر چتر آبرویت
من اباالفضل دلیرم
* * *
عشق شیرین تو در جان
می دهد شورم به میدان
روز دشمن می کنم من
چون شب زلفت پریشان
من اباالفضل دلیرم
* * *
در دو عالم با تو یارم
سر ز کویت بر ندارم
در ره تو جان چه قابل
هر چه دارم از تو دارم
من اباالفضل دلیرم
* * *
من به هر کس دل نبندم
جز به لبخندت نخندم
با تو فردا جان جانان
بر سر نی سربلندم
من اباالفضل دلیرم
* * *
در رهت ای نور عصمت
می کنم مردانه همت
زاده ی آنم که فردا
قاسم نارست و جنت
من اباالفضل دلیرم
* * *
عشقت ای یار یگانه
کنج قلبم جاودانه
چشم و دست من فدایت
می دهم سر بی بهانه
من اباالفضل دلیرم
* * *
من همای خیمه هایم
کربلایت شد منایم
از حرم تا نهر علقم
می شود سعی و صفایم
من اباالفضل دلیرم
* * *
یوسف مصر امامت
ساقی شهد کرامت
هر که اینجا سر نبازد
می کشد عمری ندامت
من اباالفضل دلیرم
* * *
سروده شده در محرم 85
از حرم تا خاک سرخ علقمه
پر شده از ردّ پای فاطمه
* * *
آمده یاس کبود مرتضی
هان بترسید از خدای فاطمه
* * *
آمده نور دل و شب های من
مرهم زخم دل تنهای من
روشنای دیده ی بابای من
لنگر آرامش غم های من
گشته ام با ناله هایش هم نوا
می گذارم سر به پای فاطمه
* * *
آمده اینجا دم از دلبر زند
باز هم زهرا دم از حیدر زند
آفرین بر همّت اکبر زند
بوسه بر قنداقه ی اصغر زند
گشته یا رب آسمان کربلا
نور باران از لقای فاطمه
* * *
رفته زیر ابر خون ماه فرات
بسته شد بر اصغرم راه نجات
دیده ام بر مشک پاره مانده مات
کرده سیرم داغ عباس از حیات
یاس من ، عباس من کردی فدا
چشم و دست و سر برای فاطمه
* * *
شمع خاموشم در آغوش رباب
اصغرم در حسرت یک قطره آب
یا رب اینجا ماهم افتاد از رکاب
ساقی لب تشنگان بو تراب
از قفس شد مرغ جان او رها
پر گرفته در هوای فاطمه
* * *
جانفشانی کرده اینجا یار من
یکّه تازی ، شیر میداندار من
دلبر من ، یوسف بازار من
گشته پرپر لاله ی بی خار من
سر نهاده بر سر خاک بلا
شد فدای من ، فدای فاطمه
* * *
کوکب من ، ماه شام تار غم
رفت و مانده روی دوشم بار غم
بعد از این یا رب من و آوار غم
کی گره وا می کند از کار غم
با لبی خشکیده و دستی جدا
رفته از دستم همای فاطمه
* * *
کربلا ای وادی شور آفرین
شاهد ایثار و عزم آهنین
ردّ پای عشق بر خاکت ببین
شبنم اشک از گل رویش بچین
همنوایی کن مرا در این عزا
هم صدا با گریه های فاطمه
* * *
آنکه برد از دل قرار و هوش من
تشنه می جنگید دوشادوش من
یاس زیبای شقایق پوش من
غرق خون افتاده در آغوش من
می زنم بوسه بر این دستِ جدا
سایبان لاله های فاطمه
* * *
علقمه بشنو صدای پای عشق
گریه های آسمان پیمای عشق
ناله سر کن با دل تنهای عشق
جان حیدر ، دُرّ بی همتای عشق
آمده تا بار دیگر خیمه ها
جان بگیرد از صدای فاطمه
* * *
کربلا این بوی خوش احساس کن
خاک خود مست از بهار یاس کن
دامن از اشکش پر از الماس کن
ناله با او در غم عباس کن
شاهد غم باش و این آه و نوا
اشک زینب ناله های فاطمه
* * *
سر زده گل از گریبان فرات
خاتم غم شد سلیمان فرات
زورق دل غرقِ طوفان فرات
در عزای ماه رخشان فرات
آمده یاس کبود مرتضی
هان بترسید از خدای فاطمه
* * *
می رسد از علقمه بوی بهشت
آمده دلخسته بانوی بهشت
کرده جاری اشکِ چون جوی بشهت
می برد عباس من سوی بهشت
کرده شمع خود گل باغ مرا
نقش لبخند رضای فاطمه
* * *
رفته تنها سایبانم در کویر
ساقی لب تشنه ، عباس دلیر
نخل من از شرم اصغر سر به زیر
علقمه از این عطش آتش بگیر
خاکیا امشب طلب کن از خدا
حاجت دل با دعای فاطمه
* * *
( سروده شده محرم 85)
از آن وقتی که رفتی آسمان را
پر از عطر گل تکبیر کردی
خبر دارم من از چالاکی تو
ولی قدری دلاور دیر کردی...
جان زینب به لب رسید ای رسیده به علقمه
کی می آیی عباس (2)
ای قرار دل علی دل به تو بسته فاطمه
کی می آیی عباس (2)
برگردان : قلب بی کینه عشق در سینه آب و آیینه
کی می آیی عباس (2)
خیمه ها چشم انتظار دیدنت
تیغ دشمن در کمین چیدنت
می رسدکی دست ما بر دامنت
کی می آیی عباس (2)
جان زینب ، جان اصغر ، جان من
بر لب خشکیده ات آبی بزن
قلب تو تنگ است و جنگت تن به تن
کی می آیی عباس (2)
دست تو تنها پناه اصغر است
خشم تو سرمایه ی این لشکر است
در کنارت تشنگی آسان تر است
کی می آیی عباس (2)
با خیالت لحظه ها سر می شود
بغض ما هر لحظه پرپر می شود
تازه بی تو داغ اکبر می شود
کی می آیی عباس (2)
گریه ها کم کم به افغان می رسد
کار غم بی تو به سامان می رسد
عمر صبر ما به پایان می رسد
کی می آیی عباس (2)
یاد تو گرمای آغوش همه
برده ای با رفتن ات هوش همه
شد عطش بی تو فراموش همه
کی می آیی عباس (2)
ای که با تو هر شبی مهتابی است
بی تو ماندن اول بی تابی است
داغ تو سنگین تر از بی آبی است
کی می آیی عباس (2)
عشق مردان ، مرد میدان خطر
بر تن مشکت مکن دستت سپر
از تمام تشنه ها، لب تشنه تر
کی می آیی عباس(2)
ای زلال راهی دریا شده
ای هلال در شبم پیدا شده
در کنار علقمه تنها شده
کی می آیی عباس (2)
ای عمود خیمه ی زهرا بیا
تشنه کردی ، تشنه دریا را بیا
مثل تنها رفتنت تنها بیا
کی می آیی عباس (2)
ما همه یکدل دعایت می کنیم
صحبت از مهر و وفایت می کنیم
با لبی تشنه صدایت می کنیم
کی می آیی عباس (2)
قامت سرو تو مثل لا له ریخت
بر زمین خون تو بی اندازه ریخت
ای قربان سرت آبی که ریخت
کی می آیی عباس (2)
مانده سوی رفتن تو روی ما
روی تو برگشته سمت خیمه ها
ساقی ما ، سایه سار کربلا
کی می آیی عباس (2)
سلام ما به دست آسمانی ات یا عباس(ع)
………………….
درود ما به رزم جاودانی ات یا عباس(ع)
………………….
تو نوح هر تلاطمی تو موج بی کناره ای
به گاه جنگ بی امان تو حیدر دوباره یی
یا عباس(ع) یا عباس (ع)
………………….
دم از علی و فاطمه زدل همیشه می زدی
به یک اشاره از خلیل تبر به ریشه می زدی
یا عباس(ع) یا عباس (ع)
………………….
به سعی با صفای تو به حج اکبرت سلام
به زمزم گلوی تو به زخم پیکرت سلام
یا عباس(ع) یا عباس (ع)
………………….
میان موج فتنه ها تو نوح و ساحل منی
به هر قدم به هر نفس همیشه در دل منی
یا عباس(ع) یا عباس (ع)
………………….
بصیرت تو بی نظیر حماسه ی تو بی مثال
دو دست تو فدا شد و عطا شده به تو دو بال
یا عباس(ع) یا عباس (ع)
………………….
سلام هر شکسته دل به اشک چشم و آه تو
به لحظه ی وداع تو به آخرین نگاه تو
یا عباس(ع) یا عباس (ع)
………………….
به رغم تشنگی لبت پر از شکوفه ی دعاست
به دامن تو دست من که دست تو گره گشاست
یا عباس(ع) یا عباس (ع)
………………….
قسم به جان آن کسی که برده از دلت قرار
مثالی از وفای تو ندیده چشم روزگار
یا عباس(ع) یا عباس (ع)
………………….
سلام صالحان همه به صولت و به صبر تو
شفای روح زخمی ام غبار خاک قبر تو
یا عباس(ع) یا عباس (ع)
………………….
عجب صلابتی خدا نهاده در نهاد تو
سلام هر مجاهدی به مذهب جهاد تو
یا عباس(ع) یا عباس (ع)
جایتان خالی ای عزاداران در کنار علقمه
با سبک بالان با بلا جویان در کنار علقمه
با سبک بالان عاشق با بلاجویان عشق
با دو همسنگر، دو همدل ،با دو هم پیمان عاشق
در کنار علقمه
مانده تنها در بیابان نور چشم عاشقان
جایتان خالی کنار ساقی لب تشنگان
در کنار علقمه
از بدن افتاده دستی آسمانی بر زمین
در کنارش قامتی خم ، اشک و آهی آتشین
در کنار علقمه
تک سواری را گرفته خشم یک لشکر هدف
می رسد بر پیکرش باران تیر از هر طرف
در کنار علقمه
هر قدم از علقمه بوی گل پرپر گرفت
بوی زهرا ،بوی حیدر، بوی پیغمبر گرفت
در کنار علقمه
جایتان خالی کنار زینب و بی تابی اش
در کنار اصغر و گهواره و بی خوابی اش
در کنار علقمه
جایتان خالی که یاری زاده ی زهرا کنید
یاریِ دریادلی لب تشنه بر دریا کنید
در کنار علقمه
جایتان خالی کنار شانه های بی قرار
داغ دور از انتظار و گریه ی بی اختیار
در کنار علقمه
جایتان خالی در این غم ناله و آهی کنید
تا در خیمه حسین تشنه همراهی کنید
در کنار علقمه
می زند اینجا غم و خون عشق و ایمان را محک
سرور آزادگان!یا لیتنا کنا معک
در کنار علقمه
تیر جفا به مشک آبم منشین
به دیده جا می دهمت
* * *
برگردان(1) بنگر حال مرا مشکن بال مرا
به دیده جا می دهمت
* * *
برگردان (2) سر بر دوش غمم در آغوش غمم
به دیده جا می دهمت
* * *
وزن اول :
ناله ی هر تشنه در گوش من است
بغضشان فریاد خاموش من است
تشنگی را چاره بر دوش من است
به دیده جا می دهمت
* * *
شعله ای از آتش دلها منم
تشنه ی برگشته از دریا منم
شرح درد و رنج عاشورا منم
به دیده جا می دهمت
* * *
من امید آخرین اصغرم
روح باقیمانده از یک لشکرم
مشکن ای تیر جفا بال و پرم
به دیده جا می دهمت
* * *
بر گلی خشکیده می گرید بهار
کرده بغضی در گلو اشکم شکار
خانه کن در این دلِ چشم انتظار
به دیده جا می دهمت
* * *
می کنم خون گلو آب وضو
هر چه دارم می دهم در راه او
لَن تنالوا البِرَّ حَتّی تُنفِقوا
به دیده جا می دهمت
* * *
وزن دوم :
خدا کند که دست پر به خیمه افتد گذرم
گذر کن از مشک و نشین به دیده ی منتظرم
بزن به قلب عاشقم ، به دیده جا می دهمت
* * *
دلِ شکسته ی رباب پر از امید و آرزوست
نوای هر تشنه لبی ،مشک و عطش ،آب و عموست
بزن به قلب عاشقم ، به دیده جا می دهمت
* * *
مرو به چلّه ی کمان ، مزن به راه من کمین
گل امید اصغر از بهار دوش من مچین
بزن به قلب عاشقم ، به دیده جا می دهمت
* * *
به گریه های بی امان کند اشاره مشک من
به خنده آورد لبی مگر دوباره مشک من
بزن به قلب عاشقم ، به دیده جا می دهمت
* * *
اگر مدد کند خدا رسم کنار خیمه ها
دوباره دور تو می گردم دوباره دور تو می گردم حسین!
اگر که جان تازه ای خدا کند به من عطا
دوباره دور تو می گردم دوباره دور تو می گردم حسین!
برگردان (1) اگر که زنده از فرات رسم به ساحل نجات
دوباره دور تو می گردم دوباره دور تو می گردم حسین!
برگردان(2)اگر دوباره قسمتم شود طواف خیمه ها
دوباره دور تو می گردم دوباره دور تو می گردم حسین!
دیده در راه تو دارم ، می شمارم لحظه ها را
بهر دیدارت بهانه کرده ام « ادرک اخا» را
پر کن از بویت فضا را دوباره دور تو می گردم ...
از ازل نور نگاهت بوده شمعِ راهِ عباس
دست قسمت کربلا را کرده قربانگاهِ عباس
گر بتابی ماه عباس دوباره دور تو می گردم ...
پر شده پیمانه ی عمرم اگر از تو جلوتر
عمر دوری از رخت دیری نمی پاید برادر
در کنار حوض کوثر دوباره دور تو می گردم ..
مثل کعبه می شود روزی دل خلقی دچارت
از طواف عاشقان خالی نمی ماند مزارت
ای دو عالم بی قرارت دوباره دور تو می گردم...
قصه ی عشق من و تو جاودانه مانده جانا
مانده خیره سوی من سوی تو چشم تنگ دنیا
تا ببیند تشنه آیا ؟ دوباره دو رتو می گردم ....
من که بی دست و علم افتاده ام از پا برادر
مانده تنها یک نفس تا دولت دیدار حیدر
گربگیرم جان دیگر دوباره دور تو می گردم...
ای تمام اعتبارم ، هرچه دارم از تو دارم
بی تو دیگر دست و چشم و سر نمی آید به کارم
جان به شادی می سپارم دوباره دور تو می گردم...
کهنه کرده قصه ی تو سرگذشت نیل و موسی
جذر و مدخون پاکت نوح هفتاد و دو دریا
ای پناه خستگی ها دوباره دور تو می گردم...
ای تمام مشق عشقم از الفبای نگاهت
تشنه کوشیدم که شاید کم کنم از بار آهت
گر ببینم روی ماهت دوباره دور تو می گردم...
عشق من برپاست اگرچه دستم افتاده زپیکر
می کنم کوشش به دامانت رسانم دست دیگر
از مصاف تیر و خنجر دوباره دور تو می گردم...
در کنار تو بهشتم، دوری از تو دوزخ من
گر خدا خواهد که برخیزم ز جا ای صبح روشن
پیش چشم کور دشمن دوباره دور تو می گردم...
عشق شیرین من و تو می شود روزی زبانزد
صبح محشر ای صفای سینه ی پاک محمد
گر برآرم سر ز مرقد دوباره دور تو می گردم...
ای گرفته از نگاهت آسمان درس تبسم
در گلوی تشنه ات گر بشکنی بغض تکلم
می شوم در چشم تو گم دوباره دور تو می گردم
روی تو شیرین ترین رویای من در خواب دنیا
تازه فهمیدم چرا دست مرا بوسیده بابا
شاکرم لطف خدا را دوباره دور تو می گردم
می جوشد خون علی در رگهایم
عباس علمدارم من
گل کرده نور خدا در سیمایم
عباس علمدارم من
با لشکر کوفه یک تن
می جنگم و عباسم من
تیغم نکند جا جز در
سینه و پهلوی دشمن
می گیرم جان از تن خصم مهتاب
می سازم شمشیر خود از خون سیراب
من عاشق این درگاهم
اخترم و مست ماهم
در این سفر سرخ عشق
با خون خدا همراهم
بوسیده فاتح خیبر دست من
می لرزد از برق نگاهم دشمن
من مست شرابی پاکم
از تیر و سنان کی باکم
با شبنم عشقی برتر
آغشته شد آب و خاکم
می جنگم در معرکه من چون حیدر
دست من در دست حسین و اکبر
چون کوهم و پابرجا من
توفنده و رعد آسا من
پروانه صفت می گردم
گرد حرم زهرا من
می رانم دشمن زحریم زهرا
سرمستم از بوی نسیم زهرا
پهنای دل من دریاست
عباس علی بی پرواست
هر جا که رود تیغ من
بی چون و چرا مرگ آنجاست
برجان ها چون صاعقه چشم عباس
بگریزید از آتش خشم عباس
من همنفس موسایم
همراز گل زهرایم
سرحلقه ی مردان مرد
یک قطره از این دریایم
می ریزد از هر نفسم نام عشق
بشناسد کی حال مرا خام عشق
چون زهره و ناهیدم من
پرورده ی خورشیدم من
عباسم و سازش هیهات
سرلشکر توحیدم من
دل برده نور دل زهرا از من
دلدارم دل برده به یغما از من