تشکر:
از دوستانم آقای تقی پور و آقا محسن که امسال زحمت تایپ و ارسال بعضی از نوحه های گذشته را
تقبل فرموده اند تشکر می کنم .
نه دیواری نه چاهی ، کجای این بیابان سر گذارم
* * *
نمی بینم پناهی ، کجای این بیابان سر گذارم
* * *
غریبم با خیالت یارم امشب
به یادت تا سحر بیدارم امشب
در این داغی که در دل دارم امشب
کجای این بیابان سر گذارم
* * *
غمت سنگین و هجران تو مشکل
نشد اشکم حریف آتش دل
به هر جا می خورد چشمم به قاتل
کجای این بیابان سر گذارم
* * *
نگاهم کربلا را می نگارد
نفس هایم غمت را می شمارد
شب هجران تو پایان ندارد
کجای این بیابان سر گذارم
* * *
دلم با کوهی از غم روبرو شد
مرا هم مثل بابا غم سبو شد
مرا هم استخوانی در گلو شد
کجای این بیابان سر گذارم
* * *
چه خونی از تن خون خدا رفت
عجب ظلمی به آل مصطفی رفت
مسلمانان ! مسلمانی کجا رفت
کجای این بیابان سر گذارم
* * *
نه تنها خیمه ها می سوزد امشب
دل تنها ی ما می سوزد امشب
تمام کربلا می سوزد امشب
کجای این بیابان سر گذارم
* * *
بیا بابا ببین قدّ خمم را
تسلی ده دل بی مرهمم را
بیا قسمت کنم با تو غمم را
کجای این بیابان سر گذارم
* * *
دل تنگم نمی گیرد شکیبی
بیا مادر بخوان امن یجیبی
« غریبی درد بی درمان غریبی»
کجای این بیابان سر گذارم
* * *
عجب آهی ، چه قلب بی پناهی
دلم در خیمه گاهی ، با تو گاهی
ندارد کربلا دیوار و چاهی
کجای این بیابان سر گذارم
* * *
پر از ابر و پر از بغض بهارم
غم تو ، داغ جان سوز تو دارم
کجا ی دل غم اکبر گذارم
کجای این بیابان سر گذارم
* * *
من و یک قافله سر در گریبان
من و غربت بیابان در بیابان
من و بار غم و شام غریبان
کجای این بیابان سر گذارم
* * *
میان گودال قتلگاه
ای کاش کنار تو جان بدهم
* * *
غریبم و غرق اشک و آه
ای کاش کنار تو جان بدهم
* * *
برگردان مخالف (1) ای کاش کنار تو جان بدهم
من هم به غصه پایان بدهم
* * *
برگردان مخالف(2)ای کاش به آرزو پر بدهم
من هم به نیزه ای سر بدهم
* * *
می برد دختر تو را موج این بلا
جا به کشتی بده مرا نوح کربلا
آه از این آتش نهان ، اشک بر ملا
ای کاش کنار تو جان بدهم
* * *
ای به قربان لحظه های صبوری ات
می وزد لحظه ای نسیم عبوری ات
می دهم جان ، نمی دهم تن به دوری ات
ای کاش کنار تو جان بدهم
* * *
ای نشسته به خاک و خون روبروی من
پر شده از غم نگاهت سبوی من
همسفر! با تو پر زدن آرزوی من
ای کاش کنار تو جان بدهم
* * *
جان من بودی و جدا شد ز تن سرت
آسمانی ستاره شد زخم پیکرت
مانده خیره به این بدن چشم دخترت
ای کاش کنار تو جان بدهم
* * *
غم فزا شد برایم آهنگ زندگی
خسته ام بی توخسته از رنگ زندگی
می شوم کی رها من از چنگ زندگی
ای کاش کنار تو جان بدهم
* * *
بی تو بابا چگونه بی تو سفر کنم
با طلوع پس از غروب تو سر کنم
از کدامین غم تو بابا گذر کنم
ای کاش کنار تو جان بدهم
* * *
ای غریبی که شد غم و غصه یار تو
سهم من کمتر از همه از بهار تو
قسمت من نشد بجنگم کنار تو
ای کاش کنار تو جان بدهم
* * *
خنده ی مهربان تو سایبان دل
رفتی و پر گرفتی از آشیان دل
بی تو افتاده آتش غم به جان دل
ای کاش کنار تو جان بدهم
* * *
کرده آسان فراق تو کار گریه را
رفتی و برده ای قرار رقیه را
ای علم کرده ننگ آل امیه را
ای کاش کنار تو جان بدهم
* * *
نشسته ام تشنه لب به سجّاده ی دعا
تا که برگردی
* * *
شکسته دل می کنم برایت خدا خدا
تا که برگردی
* * *
می شمارم لحظه های دوری از روی تو را
می کشم از جای پای رفتنت بوی تو را
تا که برگردی
* * *
در کمینت ای غزال من دو صد تیر و کمان
چشم ما در راه و دست ما به سوی آسمان
تا که برگردی
* * *
می کند ای جان پناه کودکان فاطمه
زیر لب بابا دمادم نام خوبت زمزمه
تا که برگردی
* * *
رو بگردان از فرات ای دلبر آزاده ام
تا ببینم بار دیگر موج دریا زاده ام
تا که برگردی
* * *
بر نمی دارم نمی گیرم سر از زانوی غم
تا دوباره کم کند روی قشنگت روی غم
تا که برگردی
* * *
در خیالم روی ماهت را تجسّم می کنم
در فراقت گریه از شوقت تبسم می کنم
تا که برگردی
* * *
کرده می دانم قیامت گردش شمشیر تو
می سپارم گوش جان بر نغمه ی تکبیر تو
تا که برگردی
* * *
در غمت آبم مکن بگذار و بگذر از خطر
بگذر از آب روان ای آخرین یار پدر
تا که برگردی
* * *
شاخه ی نخل غدیرم من اباالفضل دلیرم
* * *
می روم تا انتقامِ مادرت زهرا بگیرم
* * *
کرده ای بی باده مستم
سر خوش از جام الستم
از ولادت تا شهادت
با تو بودم با تو هستم
من اباالفضل دلیرم
* * *
عاشقم عاشق ترم کن
آتشم خاکسترم کن
اذن میدانم ببخشا
رو سفید محشرم کن
من اباالفضل دلیرم
* * *
دیده بستم جز به رویت
پر نگیرم جز به سویت
رستم از تن ، جا گرفتم
زیر چتر آبرویت
من اباالفضل دلیرم
* * *
عشق شیرین تو در جان
می دهد شورم به میدان
روز دشمن می کنم من
چون شب زلفت پریشان
من اباالفضل دلیرم
* * *
در دو عالم با تو یارم
سر ز کویت بر ندارم
در ره تو جان چه قابل
هر چه دارم از تو دارم
من اباالفضل دلیرم
* * *
من به هر کس دل نبندم
جز به لبخندت نخندم
با تو فردا جان جانان
بر سر نی سربلندم
من اباالفضل دلیرم
* * *
در رهت ای نور عصمت
می کنم مردانه همت
زاده ی آنم که فردا
قاسم نارست و جنت
من اباالفضل دلیرم
* * *
عشقت ای یار یگانه
کنج قلبم جاودانه
چشم و دست من فدایت
می دهم سر بی بهانه
من اباالفضل دلیرم
* * *
من همای خیمه هایم
کربلایت شد منایم
از حرم تا نهر علقم
می شود سعی و صفایم
من اباالفضل دلیرم
* * *
یوسف مصر امامت
ساقی شهد کرامت
هر که اینجا سر نبازد
می کشد عمری ندامت
من اباالفضل دلیرم
* * *
سروده شده در محرم 85
از حرم تا خاک سرخ علقمه
پر شده از ردّ پای فاطمه
* * *
آمده یاس کبود مرتضی
هان بترسید از خدای فاطمه
* * *
آمده نور دل و شب های من
مرهم زخم دل تنهای من
روشنای دیده ی بابای من
لنگر آرامش غم های من
گشته ام با ناله هایش هم نوا
می گذارم سر به پای فاطمه
* * *
آمده اینجا دم از دلبر زند
باز هم زهرا دم از حیدر زند
آفرین بر همّت اکبر زند
بوسه بر قنداقه ی اصغر زند
گشته یا رب آسمان کربلا
نور باران از لقای فاطمه
* * *
رفته زیر ابر خون ماه فرات
بسته شد بر اصغرم راه نجات
دیده ام بر مشک پاره مانده مات
کرده سیرم داغ عباس از حیات
یاس من ، عباس من کردی فدا
چشم و دست و سر برای فاطمه
* * *
شمع خاموشم در آغوش رباب
اصغرم در حسرت یک قطره آب
یا رب اینجا ماهم افتاد از رکاب
ساقی لب تشنگان بو تراب
از قفس شد مرغ جان او رها
پر گرفته در هوای فاطمه
* * *
جانفشانی کرده اینجا یار من
یکّه تازی ، شیر میداندار من
دلبر من ، یوسف بازار من
گشته پرپر لاله ی بی خار من
سر نهاده بر سر خاک بلا
شد فدای من ، فدای فاطمه
* * *
کوکب من ، ماه شام تار غم
رفت و مانده روی دوشم بار غم
بعد از این یا رب من و آوار غم
کی گره وا می کند از کار غم
با لبی خشکیده و دستی جدا
رفته از دستم همای فاطمه
* * *
کربلا ای وادی شور آفرین
شاهد ایثار و عزم آهنین
ردّ پای عشق بر خاکت ببین
شبنم اشک از گل رویش بچین
همنوایی کن مرا در این عزا
هم صدا با گریه های فاطمه
* * *
آنکه برد از دل قرار و هوش من
تشنه می جنگید دوشادوش من
یاس زیبای شقایق پوش من
غرق خون افتاده در آغوش من
می زنم بوسه بر این دستِ جدا
سایبان لاله های فاطمه
* * *
علقمه بشنو صدای پای عشق
گریه های آسمان پیمای عشق
ناله سر کن با دل تنهای عشق
جان حیدر ، دُرّ بی همتای عشق
آمده تا بار دیگر خیمه ها
جان بگیرد از صدای فاطمه
* * *
کربلا این بوی خوش احساس کن
خاک خود مست از بهار یاس کن
دامن از اشکش پر از الماس کن
ناله با او در غم عباس کن
شاهد غم باش و این آه و نوا
اشک زینب ناله های فاطمه
* * *
سر زده گل از گریبان فرات
خاتم غم شد سلیمان فرات
زورق دل غرقِ طوفان فرات
در عزای ماه رخشان فرات
آمده یاس کبود مرتضی
هان بترسید از خدای فاطمه
* * *
می رسد از علقمه بوی بهشت
آمده دلخسته بانوی بهشت
کرده جاری اشکِ چون جوی بشهت
می برد عباس من سوی بهشت
کرده شمع خود گل باغ مرا
نقش لبخند رضای فاطمه
* * *
رفته تنها سایبانم در کویر
ساقی لب تشنه ، عباس دلیر
نخل من از شرم اصغر سر به زیر
علقمه از این عطش آتش بگیر
خاکیا امشب طلب کن از خدا
حاجت دل با دعای فاطمه
* * *
( سروده شده محرم 85)
ای شهر خط شکن ای آشنای عشق
صبح تو روشن از آیینه های عشق
ای شهر پرفراز ، تاریخ بی نشیب
دادی به ما نشان جغرافیای عشق
از خاک سرخ تو جوشیده کربلا
در آب رود تو جاری صدای عشق
ای مانده استوار دریادلان تو
در موج هر بلا با ناخدای عشق
کجایید ای شهیدان عزاداران عباس
علمداران میدان وهم پیمان عباس
کجایید ای شده شیطانتان رام
و برچیده زمین از پایتان د ام
کجایید آسمانی های گمنام عزادارن عباس
سلام ای عاشقان این حوالی
نخورده باده از جام خیالی
همه سرمست عشق لا یزالی عزادارن عباس
شبی هفت آسمان رادر گشودید
سر افشان تا خدا معبر گشودید
میان آتش و خون پر گشودید عزادارن عباس
سکوت ما پر از آوای جبهه
مکن بیدارم از رویای جبهه
چه شد شور محرم های جبهه عزادارن عباس
چه شد آن نغمه های « یاکریمی»
نماز شب ، سحر های صمیمی
کجایید ای رفیقان قدیمی عزادارن عباس
چه شد قلب تهی از کینه هاتان
دل روشن تر از آیینه ها تان
و سوز ندبه در آدینه هاتان عزادارن عباس
نسوزد هر دلی را آتش عشق
نگیرد جا به هر تن ترکش عشق
الا دُردی کشان سرخوش عشق عزادارن عباس
معطر یادتان کرده فضا را
شکسته قفل زندان دعا را
بگیرید ای شهیدان دست ما را عزادارن عباس
شما صدق و صفا را می شناسید
اجابت را ، دعا را می شناسید
خدا را کربلا را می شناسید عزادارن عباس
شما سنگر به سنگر مست عباس
همه دلداده و پا بست عباس
شهیدان دستتان در دست عباس عزادارن عباس
نفس های شما سعی و صفا بود
چه محکم عهدتان با کربلا بود
شهادت سهم دلهای شما بود عزادارن عباس
از آن وقتی که رفتی آسمان را
پر از عطر گل تکبیر کردی
خبر دارم من از چالاکی تو
ولی قدری دلاور دیر کردی...
جان زینب به لب رسید ای رسیده به علقمه
کی می آیی عباس (2)
ای قرار دل علی دل به تو بسته فاطمه
کی می آیی عباس (2)
برگردان : قلب بی کینه عشق در سینه آب و آیینه
کی می آیی عباس (2)
خیمه ها چشم انتظار دیدنت
تیغ دشمن در کمین چیدنت
می رسدکی دست ما بر دامنت
کی می آیی عباس (2)
جان زینب ، جان اصغر ، جان من
بر لب خشکیده ات آبی بزن
قلب تو تنگ است و جنگت تن به تن
کی می آیی عباس (2)
دست تو تنها پناه اصغر است
خشم تو سرمایه ی این لشکر است
در کنارت تشنگی آسان تر است
کی می آیی عباس (2)
با خیالت لحظه ها سر می شود
بغض ما هر لحظه پرپر می شود
تازه بی تو داغ اکبر می شود
کی می آیی عباس (2)
گریه ها کم کم به افغان می رسد
کار غم بی تو به سامان می رسد
عمر صبر ما به پایان می رسد
کی می آیی عباس (2)
یاد تو گرمای آغوش همه
برده ای با رفتن ات هوش همه
شد عطش بی تو فراموش همه
کی می آیی عباس (2)
ای که با تو هر شبی مهتابی است
بی تو ماندن اول بی تابی است
داغ تو سنگین تر از بی آبی است
کی می آیی عباس (2)
عشق مردان ، مرد میدان خطر
بر تن مشکت مکن دستت سپر
از تمام تشنه ها، لب تشنه تر
کی می آیی عباس(2)
ای زلال راهی دریا شده
ای هلال در شبم پیدا شده
در کنار علقمه تنها شده
کی می آیی عباس (2)
ای عمود خیمه ی زهرا بیا
تشنه کردی ، تشنه دریا را بیا
مثل تنها رفتنت تنها بیا
کی می آیی عباس (2)
ما همه یکدل دعایت می کنیم
صحبت از مهر و وفایت می کنیم
با لبی تشنه صدایت می کنیم
کی می آیی عباس (2)
قامت سرو تو مثل لا له ریخت
بر زمین خون تو بی اندازه ریخت
ای قربان سرت آبی که ریخت
کی می آیی عباس (2)
مانده سوی رفتن تو روی ما
روی تو برگشته سمت خیمه ها
ساقی ما ، سایه سار کربلا
کی می آیی عباس (2)
تیر جفا به مشک آبم منشین
به دیده جا می دهمت
* * *
برگردان(1) بنگر حال مرا مشکن بال مرا
به دیده جا می دهمت
* * *
برگردان (2) سر بر دوش غمم در آغوش غمم
به دیده جا می دهمت
* * *
وزن اول :
ناله ی هر تشنه در گوش من است
بغضشان فریاد خاموش من است
تشنگی را چاره بر دوش من است
به دیده جا می دهمت
* * *
شعله ای از آتش دلها منم
تشنه ی برگشته از دریا منم
شرح درد و رنج عاشورا منم
به دیده جا می دهمت
* * *
من امید آخرین اصغرم
روح باقیمانده از یک لشکرم
مشکن ای تیر جفا بال و پرم
به دیده جا می دهمت
* * *
بر گلی خشکیده می گرید بهار
کرده بغضی در گلو اشکم شکار
خانه کن در این دلِ چشم انتظار
به دیده جا می دهمت
* * *
می کنم خون گلو آب وضو
هر چه دارم می دهم در راه او
لَن تنالوا البِرَّ حَتّی تُنفِقوا
به دیده جا می دهمت
* * *
وزن دوم :
خدا کند که دست پر به خیمه افتد گذرم
گذر کن از مشک و نشین به دیده ی منتظرم
بزن به قلب عاشقم ، به دیده جا می دهمت
* * *
دلِ شکسته ی رباب پر از امید و آرزوست
نوای هر تشنه لبی ،مشک و عطش ،آب و عموست
بزن به قلب عاشقم ، به دیده جا می دهمت
* * *
مرو به چلّه ی کمان ، مزن به راه من کمین
گل امید اصغر از بهار دوش من مچین
بزن به قلب عاشقم ، به دیده جا می دهمت
* * *
به گریه های بی امان کند اشاره مشک من
به خنده آورد لبی مگر دوباره مشک من
بزن به قلب عاشقم ، به دیده جا می دهمت
* * *
تذکر: متاسفانه بعض از دوستان بدون اجازه اقدام به نشر بعضی از اشعار اینجانب کرده اند. از جمله در کتابی تحت عنوان
« ملکوت اشک» این اتفاق ناپسند افتاده است .در کتاب یاد شده غالب اشعار غلط و مورد تایید نمی باشند. ضمناً تنها مرجع رسمی اشعار اینجانب همین وبلاگ و سایت رسمی عباسیه ی دزفول است .
بسته ام یا رب به تن احرام عشق
لا شریکَ لَکَ لَبَّیک
* * *
پر زدم از کُنج غم بر بام عشق
لا شریکَ لَکَ لَبَّیک
* * *
برگردان (1)اِنََّ الحَمدَ و النّعَمه لَکَ وَ المُلک
لا شریکَ لَکَ لَبَّیک
* * *
برگردان(2) وَحدَکَ لا شریکَ لَک جِئتُ وَحدی اِلَیک لَبَّیک
لا شریکَ لَکَ لَبَّیک
* * *
برگردان(3) کرده ام بر تن یا رب کهنه پیراهن یا رب
لا شریکَ لَکَ لَبَّیک
* * *
زمزم و سعی و صفا آورده ام
کعبه را تا کربلا آورده ام
سر جدا ، تن را جدا آورده ام
لا شریکَ لَکَ لَبَّیک
* * *
زمزم خون گلوی اصغرم
سعی عبّاس و صفای اکبرم
می دهد تا کعبه ی رویت پرم
لا شریکَ لَکَ لَبَّیک
* * *
جلوه کردی در نهان و بر مَلا
جرعه جرعه مستم از جام بلا
تا کشانیدی به دشت کربلا
لا شریکَ لَکَ لَبَّیک
* * *
ای که در پنهان و پیدا با منی
در هجوم موج غمها با منی
مانده ام تنها ، تو تنها با منی
لا شریکَ لَکَ لَبَّیک
* * *
من کی ام جز موجی از دریای جود
من چه دارم جز نمایی از وجود
جز دلی عاشق که آن هم از تو بود
لا شریکَ لَکَ لَبَّیک
* * *
ای خدای هرچه بود و هرچه هست
ای نیاز آلوده ات بالا و پست
از تو یا رب هر چه پیش آید خوش است
لا شریکَ لَکَ لَبَّیک
* * *
بس که مستم کرده ساقی بی سبو
می دهم سر در طواف روی او
کُلُ شَی ءٍ هالِک الّا وَجهَهُ
لا شریکَ لَکَ لَبَّیک
* * *
سوی خود می خوانَدم یار رئوف
حجّ من بی وقفه خواهد بی وقوف
تشنه ی تیغم خُذینی یا سُیُوف
لا شریکَ لَکَ لَبَّیک
* * *
می چکد لبَّیک خون از پیکرم
می نوازد تیغ دشمن حنجرم
دیده در راه جهانِ دیگرم
لا شریکَ لَکَ لَبَّیک
* * *
مانده تنها یک سر و تن فاصله
یک نفس بین تو و من فاصله
این نفس بردار و بشکن فاصله
لا شریکَ لَکَ لَبَّیک
* * *
یا رب از پایان به آغاز آوَرَم
از تو بودم سوی خود باز آوَرَم
با تن بی سر به پرواز آوَرَم
لا شریکَ لَکَ لَبَّیک
* * *
این من و بار گران سر به تن
سر بلندم کن بگیر این سر ز من
از توام باز آورم سوی وطن
لا شریکَ لَکَ لَبَّیک
* * *
آمدم امّا نه چون موسی به طور
آمدم با محشری بی نفخ صور
می دهم سر بر نی و کنج تنور
لا شریکَ لَکَ لَبَّیک
* * *
از حجاب تن برون آمد حسین
مُحرم از میقات خون آمد حسین
سر بلند و لاله گون آمد حسین
لا شریکَ لَکَ لَبَّیک
* * *
سر خوشم از جلوه ی پروای دوست
گوش جانم پر شد از آوای دوست
اِرجِعی شد لَن تَرانی های دوست
لا شریکَ لَکَ لَبَّیک
* * *
لحظه ی شیرین رستن از غم است
هر چه تیر آید به جانم مرهم است
بر گلویم زخم یک خنجر کم است
لا شریکَ لَکَ لَبَّیک
* * *
مستم از خون گلو افشانی ام
سر خوش از هفتاد و یک قربانی ام
بر سر نی عید سر گردانی ام
لا شریکَ لَکَ لَبَّیک
* * *
در هوایت ای حبیب بی بدیل
«لا اُحِبُّ الآفِلین »گفته خلیل
من به توحیدت سر آوردم دلیل
لا شریکَ لَکَ لَبَّیک
* * *
یا رب به آبروی حسین عجّل لولیّک الفَرَج
یا رب به ماه روی حسین عجّل لولیک الفرج
* * *
کی می دمد خدا آن ماه بی قرین
بر این شب سیاه بر غربت زمین
بر عاشقان کوی حسین ، عجّل لولیّک الفَرَج
* * *
افتاده صد گره یا ربّ به کار ما
می آورد اگر آید بهار ما
با خود نسیم بوی حسین ، عجّل لولیّک الفَرَج
* * *
پیچیده از زمین در گوش آسمان
فریاد بی کسی کو صاحب الزّمان
کو نخل آرزوی حسین ، عجّل لولیّک الفَرَج
* * *
ما دلخوشیم از این عالم به روی او
عمرم خدا گذشت در آرزوی او
یا رب به ماه روی حسین ، عجّل لولیّک الفَرَج
* * *
رنگ خزان گرفت روز و شبانِ ما
کی می کند اثر آه و فغانِ ما
یا ربّ به آبروی حسین ، عجّل لولیّک الفَرَج
* * *
یا رب به عصمت دلهای بی گناه
آن دم که آمد از خیمه به قتلگاه
زینب به جستجوی حسین ، عجّل لولیّک الفَرَج
* * *
یا رب به ساقی بی دست کربلا
دستِ مرا بگیر مستم کن ای خدا
از باده ی سبوی حسین ، عجّل لولیّک الفَرَج
* * *
دم می زنم مُدام از عشق برتری
می خوانم این دعا از راه دیگری
از حنجر و گلوی حسین ، عجّل لولیّک الفَرَج
* * *
یا رب به درگهت دست دعای ما
ای مهربان ببخش جرم و خطای ما
امشب به تار موی حسین ، عجّل لولیّک الفَرَج