سفارش تبلیغ
صبا ویژن
..:: پنجمین لبخند خدا ::..
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» ...نمی میرد عشق

آتشی از دل یک واقعه ما را می سوخت

لحظه ها را نفس ثانیه ها را می سوخت

داغ هفتاد و دو تن در دل یک قافله بود

خاطری سوخته و

خاطراتی که پر از حرمله بود

و نگاهی که هنوز

گوئیا منتظر یک خبر از علقمه بود

و سری تشنه که تا کرب و بلا با بدنش فاصله بود

هر کجا گریه کمی فرصت دیدن می داد

روی پیشانی بابا اثر سنگ هویدا تر بود

دل ما سوخته تر می شد و غم آتش افروخته تر

به ترک های لبش چشم همه دوخته تر


آه از امت پیمان شکن و مهمان کش

که چه آسان از دست

دامن پرچم تقوا د ادند

عاقبت آخرت خویش به دنیا دادند

ماه را ... ماه را ...در طبقی جا دادند ...


آسمان روی زمین ریخته بود

ماه در طشت زری

و دل سوخته ی قافله ای بود عزادار سری

مردی از سمت گناه

کور و گم کرده ی راه

مردی از جنس فجور

از تبار زر و زور

در سراشیب سقوطی که نمانده ست بجا

چیزی از بندگی اش

و گره خورده گمانش به گناه و زده ابلیس ورق

دفتر زندگی اش

تار و پودش همه شر

کینه هایش همه کهنه همه دور

مست از قدرت پوشالی خود

در صدد بود که تاریکی شب را به رخ روز نمایان بکشد

در صدد بود که اعلام کند

مرگ خورشید مرا...

پرده از کفر نهان یکسره برداشته بود

خیزران می زد و می خواند رجز با نفس شیطانی

گفت با وزن ابو جهلی و با قافیه ی سفیانی

«لیت اشیاخی ببدر شهدوا....

 

فخر می کرد به یک روز و شب پر شده از سنگدلی

بستن آ ب به روی حرم آل علی

فخر می کرد به روزی که برید

لب خشکیده سر از پیکرمردان خدا    

فخر می کرد به دستی که کشید

اهل بیت شهدا را در بند

و به چشمی که ندید

نسبت ما به رسولی که خدا خورده به عمرش سوگند

فخر می کرد به آتش زدن خیمه ی  عشق

و به غارتگری اش

فخر می کرد به تاریکی خود

 و به دشمن شدنش با نفس صبح  سپید

زدن چوب به لبهای شهید...


گفت ای کاش که  اجداد من اینجا بودند

تا که از فرط شعف می گفتند

آفرین ! دست مریزاد یزید ...

نمک طعنه به زخم جگر سوخته ی ما می زد

تا توانست به  ما فخر فروخت

دل دشمن دل دوست

دل ما را می سوخت...

ناگهان هیبت سنگین صدایی همه را ساکت کرد

عمه ام زینب بود

دست پرورده ی زهرا و علی

چه وقاری  ، چه شکوهی  ، چه دلی

مثل توفان شده بود

مثل یک ابر پر از بغض بهار

مثل یک موج بلند

همه را غرق کلامش می کرد

و چه جانانه دفاعی آنجا

یک جگر سوخته از نام امامش می کرد

نوری از مشرق یک حنجره تابید و سحر پیدا شد

مشت شب را وا کرد

برد تا منبر و محراب دل قافله را

خطبه ای خواند که از آل امیه همه را

از پدر تا به پسر رسوا کرد

چشم ها گوش همه گشت  و زبانها لالش

چه شباهت به علی پیدا کرد

منطق روشن و استدلالش

خنده ها گریه شد و مجلس شادی به عزا گشت بدل

پهلوان کلماتش کمر حیله شکست

بند بندش همه زنجیر شد و

دست دشمن را بست

آتش از حنجره ی حیدری اش می بارید

مثل توفان شده بود ...

کرد آغاز سخن را به سپاس و به ثنا

خواند از سوره ی روم  و سبب قهر خدا ، عاقبت عاد و ثمود...

گفت ای بار گناه!

اگر امروز به ما

تنگ اقطار زمین کردی و آفاق سما

تا که در بند کشیدی و کشاندی چو اسیران ما را

کو به کو شهر به شهر

نکند باورت گشته که پیروز شدی

ما همه نزد خدا خوار شدیم و تو عزیز

چه گمانی ، چه گناهی ، چه بد پنداری

...ای که مغرور به خود گشته و بر قدرت پوشالی خود می نازی

لختی از مرکب این کبر فرود آی و از این مستی دیرینه به هوش

تا ببینی که به فرموده ی قرآن کریم:

وقت پیروزی تو مثل سراب است یزید

مهلتی را که خدا داد به تو

به خدا عین عذاب ا ست  یزید

نیست یک ذره امید

به دل سنگ و سیاه تو یزید

نیست این عاقبت شوم ، شگفت

از تو و تیره ی ناپاک زنی

که به دندان جگر حمزه گرفت

چه امیدی به کسی هست که عمری به تنش

گوشت از  خون شهیدان خدا روییده

چه امیدی به کسی هست  که بر

سفره بغض علی نان خورده

در دل شب زده و تاریکش

کوهی از کینه ی بدر و احد است

چه امیدی به کسی هست که با گستاخی

بزند چوب به لبهای حسین

پسر فاطمه ، آقای جوانان بهشت

و بخواند رجز پیروزی

که کجایند ، کجا؟ اجدادم ...


زود باشد که به توبیخ گناهان و به اسلاف تباهت برسی

آرزو می کنی آن روز ای کاش

که به تن دست و زبان در دهنت می خشکید...


گفت : کد کید ک واسع سعیک

هرچه در چله تو را تیر فریب است بزن...

به خداوند قسم

یاد ما ، کِشته ی اندیشه ما را نتوانی کشتن

هرچه زهر است بریز...

نیست در خانه ی رسوایی تو راه گریز

نشکند آینه ی وحی خدا را سنگت

به خدا راه به جایی نبرد نیرنگت

همه محکوم فنایند و فقط

قبله ی رو به خدا می ماند

شهدا زنده به عشقند نمی میرد عشق

شهدا زنده ترینند خدا می داند


یا حسین!

آنچه گفتم به خدا

نه به قدر غم تو بلکه به اندازه ی طبعم گفتم

به خداوند و رسولش

و به جاه و به جلال و جبروتش

به ملک و ملکوتش

سلام و صلواتش

تمام برکاتش

قسم بر شرف خلقت آدم و به نوح و به نجاتتش

به خداوند و دلیلش

به دست و تبر شرک برانداز خلیلش

به موسی و به اعجاز شکافنده ی نیلش

به دم گرم مسیحا و سر در طیق حضرت یحی

به یعقوب و به سی سال غم و صبر جمیلش

به خداوند قسم

(به خدایی که همین نزدیکی است)

عشق تو چاره ی هر تاریکی است

به هوای غم توست

می کند سجده اگر بر ورق دل قلمم

و اگر...

مردم شهر مرا

می شناسند به این هیئت« عباسیه »و خادمی عباست

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » یا رب الحسین... ( جمعه 94/8/29 :: ساعت 9:44 صبح )
»» بهشت روی زمین( نوحه تاسوعا)

 

قسم به دست و علم    به عرش و لوح  و قلم

بیا بیا مهدی (عج) ...

بیا که بی تو جهان        گرفته رنگ عدم

بیا بیا مهدی (عج) ..

برگردان اول: جوانی ام همه رفت       شدم شکسته ترین

                  بیا بهار دلم                      بهشت روی زمین

بیا بیا مهدی (عج) ...

برگردان دوم: تو را قسم به خدا           به کشته های منا

                قسم به حج کسی         که شد بدل به عزا

 

 

بگو کی به ما رخ نشان می دهی

صفایی به سعی زمان می دهی

جوابی به نسل جوان می دهی

بیا بیا مهدی (عج) ...

 

پر از شرک نو گشته دنیای ما

عوض شد فقط شکل بت های ما

کمین ها سر راه تقوای ما

بیا بیا مهدی (عج) …

 

 

چه روزی؟ کجا جلوه گر می شوی؟

نصییب کدامین سحر می شوی؟

و کی مطلع هر خبر می شوی ؟

بیا بیا مهدی (عج) …

 

بیا ای شکسته غمت شانه ها

که شیطان زده خیمه در خانه ها

زمین پر شد از ابن مرجانه ها

بیا بیا مهدی (عج) ...

 

جمالت ندیدیم و دنیا گذشت

به امید امروز و فردا گذشت

و این جمعه هم بی تو آقا گدشت

بیا بیا مهدی (عج) ...

 

به خونی که  از بال پروانه ریخت

به هر سر که از تن غریبانه ریخت

به دست رسایی که از شانه ریخت

بیا بیا مهدی (عج) ...

 

 

به عطر نفس های جاری به دشت

به خونی که از آسمان بر نگشت

به آن شب که سالی به زینب گذشت

یا بیا مهدی (عج) ...

 

به خون شهیدان شور آفرین

به پیکار مردان فتح المبین

به تسبیح سرباز سنگر نشین

یا بیا مهدی (عج) ...

 

به عزمت که میراث خون خداست

به صبرت که سرمایه از کربلاست

به نامت که شیرینی هر دعاست

بیا بیا مهدی (عج) ...

 

 

 

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » یا رب الحسین... ( پنج شنبه 94/8/7 :: ساعت 12:38 عصر )
»» هزار الله اکبر ...( متن نوحه تاسوعا -حاج رضا پوررکنی 94


ماه من از خیمه درآ         خیره کن چشم همه را

بر بلندای علمت

تازه کن این زمزمه را      «یاعلی» « یا فاطمه» را

ای به قربان قدمت


برگردان مخالف اول:

 روشنی بخش طلوع روز دهم

شیر میدان با شروع روز دهم

خیره کن چشم همه را بر بلندای علمت


برگردان مخالف دوم:

به این سردار لشکر    هزار الله اکبر



جلوه کن تا روی دشمن کم شود

زیر پای تو زمین محکم شود

جاودان تاریخ این پرچم شود  

  ای به قربان قدمت


وقت آن شد حمله چون حید ر کنی

کربلا را خیبری دیگر کنی

خواب دشمن را پریشان تر کنی    

  ای به قربان قدمت



ماه من آماده ی رفتن شدی

مرحبا مجکم تر از آهن شدی   

     باعث دلشوره ی دشمن شدی       

ای به قربان قدمت       



خستگی  را می بری از  پیکرم

می زنی وقتی قدم  با ا کبرم

        مالک اشتر برای لشکرم        

ای به قربان قدمت



شیر من شیرازه ی این لشکری

در سپاهم از همه پیدا تری  

هم به سیرت هم به صولت حیدری     

ای به قربان قدمت


کوه عزم بی خلل آورده ای

شور ایمان در عمل آورده ای

قهرمانی از جمل آورده ای    

ای به قربان قدمت


لشکر شیطان رسیده تا به شط

صف کشیده دشمن ما خط به خط       

تیغ تو یک خط نمی خواند غلط     

 ای به قربان قدمت


شیر من آرایش حیدر بگیر

خیمه ها را زیر بال و پر بگیر

            راه این پاییز غارتگر بگیر            

ای به قربان قدمت


از سیاهی پر شده صحرا همه

پیش رویت دشمن زهرا همه

مسخ شیطان بنده ی دنیا همه   

ای به قربان قدمت


در مصاف ما اسیر آورده اند

برده با نام امیر آورده اند

لشکری جان حقیر آورده اند  

ای به قربان قدمت


وحشت نام تو در دلها بس است

از دم تیغ  تو یک  غوغا بس است

قطره ای از خشم این  دریا بس است    

  ای به قربان قدمت


نوح من  تا می شود لنگر بگیر

فاصله از خیمه ها کمتر بگیر

سایه ات را بر سر اصغر بگیر   

  ای به قربان قدمت


شمع صد پروانه نزدیکم بیا

حس کنم در سینه گرمای وفا

بشنوم نبض نفس های تو را  

ای به قربان قدمت


در مسیر چشم زینب آنقدر

ای دلاور پرچمت بالا ببر 

تا بمیرد رنج احساس خطر

ای به قربان قدمت







نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » یا رب الحسین... ( سه شنبه 94/8/5 :: ساعت 6:36 عصر )
»» چند دو بیتی ابالفضلی...

 

 

طنین هر صدا می گوید عباس 

نفس در سینه ها می گوید عباس

نه تنها کودکان و زینب و من

تمام کربلا می گوید عباس

 

به لبها نام تو روییده عباس!

علی دست تو را بوسیده عباس!

بیا تا یکصدا دشمن بگوید:

که واویلا زره پوشیده عباس

 

به صورت ماه من زیبا ترینی

به صولت کوه پابرجا ترینی

به این پرچم به این قامت به این دست

میان لشکرم پیدا ترینی

 

 

 

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » یا رب الحسین... ( دوشنبه 94/8/4 :: ساعت 6:37 عصر )
»» فرقی ندارد...

تکلیف من گریاندن است و گریه کردن

در گوشه ای یا در میان فرقی ندارد

روحم جوانی می کند در روضه هایت

تن پیر باشد یا جوان فرقی ندارد

با ناله های سرخ فریادت کنم ، یا

با اشک های بی زبان فرقی ندارد

وقتی هوای جشم من بارانی توست

دیگر زمین با آسمان فرقی ندارد

از تار و پود ما غم تو رفتنی نیست

با زور ، یا با گفتمان فرقی ندارد

این چند خط عاشقی سرمایه ی ماست

با نام ما ، یا بی نشان فرقی ندارد...



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » یا رب الحسین... ( پنج شنبه 94/7/30 :: ساعت 2:15 صبح )
»» سخته جدایی....( نوحه حضرت عباس)

 

 

این نوحه را سالها پیش نوشته بودم و سخت مورد علاقه برادر مرحومم حسن بادروج بود و با آن اشک می ریخت .

اگر قابل باشد ثوابش نثار  او و  همه ی همرزمان شهیدش...

مثل عباس

ندیده ام یار با وفایی

بخدا سخته جدایی

*         *        *

بی تو دیگر

ندارد این زندگی صفایی

بخدا سخته جدایی

*         *        *

دل بریدن از تو سخت است یار با جان برابرم

می شود بعد از تو ساقی چشمه ی اشک دخترم

یاس باغ کربلایی

بخدا سخته جدایی

*         *        *

مانده تنها سایه ی تو در کویر غمِ حسین

همنفس با لحظه هایم ، همدل و همدمِ حسین

ساقی و صاحب لوایی

بخدا سخته جدایی

*         *        *

مهر و ماه من ، دوای زخم غمهای زینبی

تکیه گاه من ، پناه قلب تنهای زینبی

ای سپر بر هر بلایی

بخدا سخته جدایی

*         *        *

بر سر طفلان تشنه دست مشکل گشای تو

می دهد تسکین به دلهای پریشان صدای تو

هم طبیبی هم دوایی

بخدا سخته جدایی

*         *        *

ای نلرزانده سپاهی قلب دریاییِ تو را

کم نکرده غم نمی از شور و شیدایی تو را

بحر غم را ناخدایی

بخدا سخته جدایی

*         *        *

از غم لب تشنگانم تیره دنیا به چشم تو

کس نگردد ای دلیر من جلودار خشم تو

حیدر خیبر گشایی

بخدا سخته جدایی

*         *        *

چرخش تیغت پناه خیمه های غریب من

می شود آخر غم تو ای برادر نصیب من

ای به راه من فدایی

بخدا سخته جدایی

*         *        *

می شود روزی زبانزد ماه من مهربانی ات

در زمین ای ساقی من کوشش آسمانی ات

خواهش (خاکی) دعایی

بخدا سخته جدایی

*         *        *

 

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » یا رب الحسین... ( دوشنبه 94/7/27 :: ساعت 7:37 صبح )
»» مرثیه رباب...

تشنه ی آبی و من تشنه ی لبخند تو

خنده ی شیرین تو غصه فنا می کند

نیست کسی فارغ از یاد لب تشنه ات

بهر تو یک کاروان خدا خدا می کند

ازلب چون غنچه ات قلب پدر تنگ تر

در غم تو درد دل با شهدا می کند

بر قمر روی تو دیده اگر بسته ام

چشم من از این لب تشنه حیا می کند

گریه مکن اصغرم رفته عمو بهر آب

شاد به لبخند تو آل عبا می کند

رفته که از علقمه دُرّ گران آورد

حاجت ما را عمو باز روا می کند

گشته به مرکب سوار با قدمی استوار

زمزمه درهر قدم نام تورامی کند

سینه سپر می کند عزم خطر می کند

باز طبیبانه این درد دوا می کند

گرچه رسیدن به آب یک تنه ناممکن است

دست علمدار عشق معجزه ها می کند

گوش کن از علقمه غرش تکبیر او

جنبش هر تیغ اوتیره فضا می کند

بر سر راهش اگر صف بکشد لشکری

یک تنه این راه تاعلقمه وا می کند

تیغ اگر بر کشد کیست جلو دار او

جنگ  عموی تو چون شیر خدا می کند

قیمت جان گر شود آب بدست آورد

جان بر سر وعده ی خویش فدا می کند

غم مخور ای اصغرم طفل بلا دیده ام

از گل رویت عمو دفع بلا می کند

می رسد از علقمه دست خدا دست پر

این لب خشکیده را کامروا می کند

خیمه ی آل عبا دیده به راهش همه

باز خدا روی او هدیه به ما می کند؟

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » یا رب الحسین... ( پنج شنبه 94/7/23 :: ساعت 11:5 عصر )
»» عباس ... باب الحسین(ع) نوحه مجلسی

 

هر که می خواهد بداند کیستم

باید از عبّاس بشناسد حسین

*        *           *

از زمین از آسمان از چیستم

باید از عبّاس بشناسد حسین

*        *           *

گفت پیغمبر علی یار من است

او کلید گنج اسرار من است

من بگویم با برادر زنده ام

رمز فهم من علمدار من است

*        *           *

آسمان پر گشته از آوازه اش

هر دم از جانانه جان تازه اش

مُلک نور و شهر عشقم من اگر

هست عباس علی دروازه اش

*        *           *

کربلایم از حضورش طور بود

چشم دنیا بین دشمن کور بود

ما دو همدل ما دو هم سنگر دو یار

جان ما پروانه ی یک نور بود

*        *           *

کیستم من ؟ وارث پیغمبرم

بازتابی از حضور حیدرم

شیعه ایمن می نهد پا در صراط

در پناه آبروی مادرم

*        *           *

کیستم من ؟ شافع یوم الحساب

امتداد خطِّ سرخ بو تراب

من کیم ؟ خورشید ، عباسم چو ماه

ماه آمد در رکاب آفتاب

*        *           *

او چو ابراهیم در آتش نشست

همچو حیدر هیبت خیبر شکست

گفت حتّی دشمن او زیر لب

آفرین بادا بر این بازو و دست

*        *           *

من کیم ؟ میر جوانان بهشت

از کجا ، از مادری حوری سرشت

خورده با خون سرنوشت من رقم

این من و عباس و تیغِ سرنوشت

*        *           *

کیستم من ؟ حجّت روی زمین

میر و سردارم یلِ ام البنین

من کیم ؟ آنم که در گهواره زد

خنده با لبخند او روح الامین

*        *           *

کیستم من ؟ شاخه ای از نخل نور

پاسدارم کیست ؟ عباس غیور

می زند شمشیر در راهم چو شیر

روبهان را می کند از خیمه دور

*        *           *

آه بود و درد بود و التهاب

اشک اصغر بود و اندوه رباب

دامنش را دخترم بگرفت و گفت

کشت ما را تشنگی ای روح آب

*        *           *

کرد با حسرت به اصغر یک نگاه

رفت آرام دلم از خیمه گاه

مشک بر دوش و به مرکب شد سوار

بعد از آن شد کار زینب آه آه

*        *           *

بر سر آب روان بگذاشت دست

تیر آمد شد سپر آن چشم مست

گفت بی دستم چه غم آبم بجاست

پاره شد چون مشک آب از پا نشست

*        *           *

دیده ام صد زخم سر بگشاده من

سرو های سرنگون ، آزاده من

سوختم آن دم که دیدم بر زمین

ماه خود را بر جبین افتاده من

*        *           *

دید پیغمبر علی را مست عشق

هر نفس در هر قدم پا بست عشق

برد بالا دست او را در غدیر

من به خاک افتاده دیدم دست عشق

*        *           *

تا کنارم بود قدّم خم نبود

رنج بی عباس ماندن کم نبود

زخمی آماج غم ها بود لیک

بر کدامین زخم من مرهم نبود ؟

*        *           *

هر که را با اشک دمسازش کند

در صف محشر سرافرازش کند

باز گر خاکی بگوید از غمم

باید از عباس آغازش کند

*        *           *

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » یا رب الحسین... ( سه شنبه 94/7/21 :: ساعت 1:49 عصر )
»» سلام قهرمان...

هر دلی آن روز درگیر تو بود

شهر ما پر بود از عطر تنت

وقت رفتن ساکت و بی ادعا

روی دوش ملتی برگشتنت



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » یا رب الحسین... ( چهارشنبه 94/6/4 :: ساعت 7:50 صبح )
»» متن نوحه تاسوعای 93 حاج رضا پوررکنی

 

ای علمدارم   بی تو برگردم      با چه حالی به خیمه ها

آخرین یارم بی تو برگردم         با چه حالی به خیمه ها


برگردان اول: رفتی و ماندم با         یک دل آزرده 

             این همه تنهایی      زخم نمک خورده


برگردان دوم: ای فروغ هر نگاهم    شانه هایت تکیه گاهم

                      بی تو برگردم ...                     

 

یک عبور تشنه از تو سهم دنیای علقمه

دست رد لبهای تو زد بر تقاضای علقمه

تشنه وتنها برادرم

بر لب دریا برادرم

تیر فراقت کرده نشانه قامت و قلبم را

ای علمدارم بی تو ....

 

هر چه کوشیدی نشد تا واکنی راه بسته را

با لب مشکت بگیری دست دلهای خسته را

صبح امیدم برادرم

یار شهیدم برادرم

ای لب تو خشکیده تر از صحرا و دلت دریا

ای علمدارم بی تو ...

 

اندک اندک می رود این ظهر تشنه رو به زوال

می شود کم کم نمایان لحظه ی شیرین وصال

قامت گلگون برادرم

چشم پر از خون برادرم

رفتی و جا ماند از نفس پاکت قفس دنیا

ای علمدارم بی تو...

 

می شود ای شمع من روزی جهان پروانه تو

می شود روزی دل خلقی گدای خانه تو

تو تکیه گاهی

چراغ راهی

گم نشود چشمی که کند راه غم تو پیدا

ای علمدارم بی تو...

 

ای قرار من،  بهار من ،کنار من همه جا

خار چشم آل سفیان بوده با هم بودن ما

رهیده ازتن برادرم

پس از تو و من برادرم

آتش و دشمن ،شعله و دامن ، خار بیابانها

ای علمدارم بی تو....


بی تو ای آرام دلها ماه زیبای خیمه ها

می شود آتش به جان من تماشای خیمه ها

حمزه لشکر برادرم

حیدر دیگر برادرم

بخت بلند روی من و توبر سرنی فردا

ای علمدارم بی تو...

 

داده ای دست اجل ای پهلوان شمشیر غمت

شد عیان در قامت من اولین تاثیر غمت

عشق سپاهم برادرم

نور نگاهم برادرم

زینب و کلثوم و خبر از این واقعه واویلا

ای علمدارم بی تو...

 

خیمه ها زنده به نامت ای مسیحای لشکرم

آخرین سرو بلند از باغ گلهای پرپرم

چه شد لوایت برادرم

دست رسایت من برادرم

با که بگویم کرده جه با من حجم غمت یارا

ای علمدارم بی تو...


ای شریک غصه هایم، یار با جان برابرم

روی دیده ، من به خیمه پیکرت را نمی برم

عشق مجسم برادرم

دوای هر غم برادرم

رفتی و مانده بار غمت بر دوش من تنها

ای علمدارم بی تو...

 

رفتی و یک قافله دل می شود درگیر غمت

می رسد روزی به باران رشته تفسیر غمت

تو بی خزانی برادرم

تو جاودانی برادرم

نام تو روزی نقش قشنگ پرچم عاشورا

ای علمدارم بی تو...

 

تکیه ی هر خیمه ی من بر وفای دست تو بود

تشنگی هم نقشه دشمن برای دست تو بود

قرار دلها برادرم

عموی غمها برادرم

قد تو رعنا، روی تو  زیبا، مهر تو بی همتا

ای علمدارم بی تو...

 

ای گرفته دست  حیدرقبضه شمشیر تو را

این کویر تشنه خورده بارش تکبیر تو را

دلیر میدان برادرم

آتش و طوفان برادرم

چشمه جوشان رود خروشان صخره پابرجا

ای علمدارم بی تو ...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » یا رب الحسین... ( پنج شنبه 93/9/27 :: ساعت 9:49 صبح )
<      1   2   3   4   5   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

مگر دعای تو فکری به حال ظهور کند...
اشفعی لنا( نوحه)
شاید زبان دل مولا باشد در سوگ بانوی دو عالم...
فقط به دست تو بوسه زده رسول خدا...
تا شهادت با ولایت فاطمه...(نوحه)
شاید زبان دل علی(ع) باشد...(مرثیه)
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 128
>> بازدید دیروز: 16
>> مجموع بازدیدها: 288489
» درباره من

..:: پنجمین لبخند خدا ::..

» فهرست موضوعی یادداشت ها
نوحه[26] . نوحه تاسوعا[17] . نوحه حضرت عباس[14] . نوحه عصر عاشورا[7] . شعر عاشورایی[6] . پوررکنی[6] . حسین بادروج[4] . دوبیتی[4] . دفاع مقدس[3] . شعر حضرت زهرا[3] . حضرت زهرا[3] . شعر دفاع مقدس[3] . فقه و عاشورا[3] . شهید[3] . نوحه عاشورا[3] . شهدا و دفاع مقدس[2] . نوحه حضرت زینب[2] . شعر شهید[2] . امام زمان[2] . شعر امام زمان[2] . شبهات عاشورایی[2] . دوبیتی عاشورایی[2] . دوبیتی فاطمی . رجز . زبان حال رباب . زبان حال رقیه . زبان حال زینب . شبهات عاشورا . دو بیتی . دو بیتی حضرت عباس . دوبیتی عاشوارایی . شرح حال رباب . شعر امام حسن . شعر امام حسین . شعر انتظاز . شعر حضرت عباس . شعر دزفول . اولین همسر امام حسین . اماعصر . امام حسین . حصرت عباس . حضرت رینب . تحقیقات عاشورایی . حاج رضا . حضرت زینب . حضرت علی اصغر . حضرت علی کبر (ع) میلاد حضرت علی اکبر . حمیده دخترمسلم . خبر شهادت مسلم . خطبه حضرت زینب . دزفول . شعر عاشواریی . شعر شهدا . شعر فاطمی . شعر نو عاشورایی . شعر نو و عاشورا . شعر نوعاشورایی . شهدا . مبانی فقهی قیام عاشورا . متن نوحه . متن نوحه تاسوعا . متن نوحه عاشورا . مراثی . مرثیه . مرثیه اصغر . مرثیه حضرت عباس . مرثیه رباب . مسلم . نوجه . نوجه حضرت زهرا . نوحه حضرت عاباس . نوحه حماسی . نوحه صبح عاشورا . عاشورا . عصر عاشورا . علی خاکی . نوحه ابا الفضل . نوحه ابوالفضل علیه السلام . نوحه امام حسن . نوحه امام حسین . نوحه امام حسین علیه السلام . نوحه با محوریت امام زمان(عج) . نوحه با محوریت نماز . نوحه عصرعاشورا . نوحه علی اصغر علیه السلام . نوحه علی اکبر . نوحه محاوره ای .
» آرشیو مطالب
حضرت زهرا(س)
پزوهش های عاشورایی ( مبانی فقهی قیام غاشورا)
پزوهش های عاشورایی( بازخوانی مراثی)
شعر عاشورایی( امام حسین(ع)
شعر عاشواریی( حضرت عباس(ع)
شعر عاشورایی - حضرت زینب
شعر عاشورایی( توصیفی)
شعر عاشورایی ( حضرت علی اکبر(ع))
شعر عاشواریی ( علی اصغر(ع)
نو حه ( حضرت عباس)
نوحه ( حضرت علی اصغر)
نوحه ( حضرت علی اکبر)
نوحه عصر عاشورا( حضرت زینب(ع))
نوحه عصر عاشورا( امام حسین(ع) )
دو بیتی
نوحه عصر عاشورا( رباب)
نوحه عصر عاشورا
نوحه با محوریت نماز
دفاع مقدس
نوحه ( امام حسن مجتبی(ع)
نوحه ( با محوریت امام زمان(عج)
امام زمان (عج)
مهر 96
آبان 96

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

» صفحات اختصاصی

» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب